پیشرفت محمد رضا وحرفهای شیرین فاطمه
سلام ناز نازیهای بابا ومامان هرروزم با شما سپری میشه و هرروز که می گذره شما بزرگتر میشید ویه چیز تازه یاد می گیرید ولی مامان از بس فکرش مشغول هست همین که میاد نت، فراموش می کنه چی می خواد بگه ولی سعی خودمو می کنم فاطمه همچنان شما اگه با حوصله باهات رفتار کنیم وبه خواستت عمل کنیم دختر خوبی هستی داداشتو همچنان خیلی دوست داری ودوست داری بغلش کنی می گی من دیگه بزرگ شدم ولی بعض وقتها اگه ازت غافل بشم سرشو می زنی زمین دادشو بلند می کنی هم حرفهای شیرین و هم درشت می زنی بعضی وقتها هم دلت پرهست یه حرفهایی می زنی که مامانو نگران می کنی مثلآ دیشب پیشم خوابیده بودی می گفتی مامان شما اگه منو دعوا کنی من می میرم بعد...
نویسنده :
مامان ناهید
11:04