فاطمه وبلاخره ورودش به پیش دبستانی ..........
سلام به دوستان خوبم به گلهای نازم امروز خداوند دوباره شادم کرد وقشنگترین روز را به من هدیه دادومنو از عذاب وجدان راحت ساخت روزی که همیشه توی رویاهام با من بود اونروزهایی که سرم گرم درس خواندن بود روزی که هنوز پیوند عشق را نبسته بودم همیشه دختری با موهای بلند وپرپشت وچشم ومو مشکی که پا به پایش می دویدم وبا قدمهایش شاد بودم ورویاهایم ما دوتارا به همه جا هل می داد روزی را در ذهنم تصور می کردم که برای اولین باربنشیند برای اولین بار راه برود و برای اولین بار حرف بزند...