محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره
فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره
پیوند زندگی مشترکمونپیوند زندگی مشترکمون، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

پرنسس وشاهزاده کوچولو مسافران پاییز وزمستان

یه عالمه ماجراهای قدیمی وجدید همراه عکس

سلام به دخترنازم فاطمه گلی ونخودفرنگی مامان محمد رضا     وسلامی مخصوص به دوستان خوبم که با کامنتهای خوبشون     به من دلگرمی دادن عااااااااااشقتونم     بعد مدتی تونستم بیام وبنویسم اخه این مدت چون عروسیها پشت سر هم     بودن به خاطر ماه محرم وسفارش لباس مجلسی هم که زیاد بود ومن با دوبچه     واقعآ نمی دونستم چه کنم به زور خودمو جمع وجور کردم................... ادامه مطلب : تازه در کنارش هزار کاردیگه واینکه اماده کردن فاطمه برای مهد که یک ساعت بیشتر وقت میبره وبردن واوردنش هم با خودم بود نمی دونید چقدر خسته می شدم که رمق و وق...
19 آبان 1392

ماهگرد 11 ماهگی محمد رضا زیارت ضریح مبارک ابوالفضل عباس(ع)

سلام عزیز دلم محمدرضا عسل مامان           می دونی امروز چه روزیه؟   روزی بسیار قشنگ وخوب وبه یاد ماندنی   ا-اول اینکه امروز شما ماهگیت تموم میشه ومیرید تو ماه و    به زودی یک ساله  میشید ای مامان به قربونت که چه زودداره یک سال تموم      میشه   عزیز دلم ماهگیت مبارک     امروز ماهت تموم شد وداری کم کم قد میکشی وبزرگ میشی دیروز یکی از کارهای  جدیدت شروع شد تو اخرین روز ماهگیت خودت دستاتو زدی به زمین وبلند شدی   نمی دونی چقدر ذوق زده شدیم وحالا تا میگیم محمدرضا پاشو سریع پا م...
25 مهر 1392

شیرین زبونیهاوکارهای قشنگ فاطمه وشیطنت محمدرضادر اخرین روزهای 11ماهگیش

سلام عزیییییییییییییییییییییزانم اینجا یه لحظه یادم به مفصر 6 ساله کلاس افتاد حالا جدی جدی سلام عزیز دلم میوه باغ زندگیم وروجکهای خوشگلم وقند عسلم     وسلامی مخصوص وگرم به دوستان گل گل گلم     وای خدای من وقتی میام مطلب بنویسم بااینکه چه ذوقی دارم که چی بنویسم     حالا یادم میره به حرفهای قشنگ فاطمه ولی سعی می کنم یادم بیارم الان 18 روزی میشه که میری مهد ولی هنوز وابستگیت به من زیاده اول که می خوام ببرمت با کلی ناز وعشوه معطلی می کنی که شاید دلم به رحم بیاد ونرم البته رفتن به مهدرو دوست داری به شرط اینکه منم بیخ گوشت باشم ولی این صیغه دیگه نمیشه نازن...
21 مهر 1392

جشن جهانی کودک در پارک خضرا

سلام به دختر وپسر گلم امیدوارم همیشه سالم وسلامت باشید عزیز مامان روز جهانی کودک مبارک وهمچنین به همه بچه های نی نی وبلاگ هم این روز خوب وزیبا را تبریک می گم عزیزم نمی دونی امروز چه روز خوبی بود همه بچه های مهد وپیش دبستانی از همه مهد کودکها به پارک دعوت بودن واین روز بزرگ را همرا با جشن بادبادکها جشن گرفتیم برای ما بزرگترها هم روز خیلی خوبی بود بعد مدتها بالاخره این جشن خوب شامل حال ما شد وماهم کلی ذوق کردیم واین از برکت وجود شما شکوفه های نازمون بود.............     عزیزم وقتی از مهد بهمون گفتن فردا ساعت سه ونیم همه بچه ها همراه ماماناشون تو پارک باشن جشن ب...
29 مهر 1392

اولین شعر فاطمه در مهد

سلام فاطمه گلی امروز از بس ذوق داشتم که شما اولین شعر مهد رو که یادتون دادن خوب یاد گرفتی که گفتم حیف هست اینو تو وب نذارم عزیزم خانم معلمت کلی تعریفت رو میده این جور که معلومه ومیگن با استعدادترین ومودب ترین شاگر کلاس هستی نمی دونی برای یه مادر چقدر شیرین ومایه افتخار هست که بگن چقدر بچه شما مودب وبا فهم ودرکه چقدر خوب یاد میگره همه چیز رو خدایا شکرت به خاطر این نعمت بزرگ   دیروز که از مهد برگشتی اونم با صالحه دختر خاله ت که چقدر به هم وابسته اید وچقدر صالحه هواتو داره وکیف وچیزهای دیگت رو برات نگه می داره بدون اینکه بهش بگی تا شما یه دل سیر بازی کنید خلاصه گفتی مامان خانم معلم گفته اگه...
14 مهر 1392

یه عالمه اتفاق وشیطنت

سلام به همه دوستان عزیزم وجوجوهای ناز خودم الهی قربونتون برم مامان جان این مدت که میام پست بذارم با سرگردانی نمی دونم چه طور آپ کنم مگید چرا؟ اخه نمی دنم چی شده که سیستم ،ممری گوشیمو نمی خونه پست بدون عکسهای شما هم که نمیشه هرچی باید در موردتون بگم بیشتر با عکس نمایش میدم اینجوری هم خسته کننده نیست هم همه چیزو لازم نیست نوشت وهم یه صفای دیگه به وب می ده اون عکسهای پرخاطرتون، نمی دونم چیکار کنم ................. قضییه گم شدم ممری تازه خریده شده: چندروز پیش رفتم یه ممری گرفتم اونم با قیمت ١٥٠٠٠ تومان وقتی اون آقاهه به من داد دیدم گذاشتش تو یه جلد بزرگ منم تعجب کردم که چرا پلمب نیست ولی طبق عادت ...
13 مهر 1392

خبرخبر خبردار.......مااومدییییییییییییم

سلام به دوستان خوب وگل م خوبید؟خوشید؟ بلاخره من اومدم از اینکه این مدت به یادم بودید ممنونم واز دوستانی که برام کامنت گذاشتن تشکر می کنم دوستتون دارم ودلم خیلی براتون تنگ شده بود راستش من یه کم کسالت داشتم وحالم خوب نبود نتم هم که محدودیتش تموم شد وفرصت خوبی بود برا اینکه یه کم بیشتر به کارهام وبه زندگی برسم خدارا شکر همه چیز روبه راه است   من وآقای پدر مشغولیم من تو خونه مشغول کارخونه وخیاطی وبچه داریم وهمچنین خریدبیرون هم من انجام می دم همسری هم که سر کارهست ونمی تونه به مابرسه وکمکمون کنه ولی من این جوری راضیم به شرط اینکه همه باهم خوب وخوش باشیم همدیگه رو درک کنیم وبفهمیم که...
7 مهر 1392

دوستان من میرم وخصی

سلام به دوستای خوبم من چندروزی حالم خوب نبود نتونستم بیام بهتون سر بزنم عذر منو بپذیرید ولی گه گاهی که یه کوچولو وقت می کردم وکار داشتم میومدم می دیدم هیچ نظری ندارم یه کم دلم می گرفت امیدوارم شما هم مثل من بد حال نباشید حالا هم اینترنتم فردا قطع میشه معلموم نیست کی وصل کنم شاید یه کم گرفتاریهایی که دارم سروسامان بدم مشکلات کمتر بشه بیام تا اون موقع دلم خیلی براتون تنگ میشه شاید هم رفتم خونه بابا جونم از نتشون استفاده کردم اومدم یه سر زدم امیدوارم تو این مدت فراموش نشم برامون دعا کنید دوستتون دارم ...
28 شهريور 1392
1