یه عالمه ماجراهای قدیمی وجدید همراه عکس
سلام به دخترنازم فاطمه گلی ونخودفرنگی مامان محمد رضا وسلامی مخصوص به دوستان خوبم که با کامنتهای خوبشون به من دلگرمی دادن عااااااااااشقتونم بعد مدتی تونستم بیام وبنویسم اخه این مدت چون عروسیها پشت سر هم بودن به خاطر ماه محرم وسفارش لباس مجلسی هم که زیاد بود ومن با دوبچه واقعآ نمی دونستم چه کنم به زور خودمو جمع وجور کردم................... ادامه مطلب : تازه در کنارش هزار کاردیگه واینکه اماده کردن فاطمه برای مهد که یک ساعت بیشتر وقت میبره وبردن واوردنش هم با خودم بود نمی دونید چقدر خسته می شدم که رمق و وق...