محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره
پیوند زندگی مشترکمونپیوند زندگی مشترکمون، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

پرنسس وشاهزاده کوچولو مسافران پاییز وزمستان

محمدرضا عزیزم 10 ماهگیت مبارک

عزیز مامان سلام امیدوارم مثل همین الان که خوب وسرحالید همیشه خوب وخوش     وسلامت باشید تا منم با خوشی شما نفس بکشم   مامان جان قربونت برم که با یه چشو بهم زدن هی بزرگ وبزرگ تر   میشی     عزیزم می دونی امروز چه روزیه ؟امروز پایان 10 ماهگیت هست دیگ 10 ماهت تموم شد انگار همین دیروز داشتم می نوشتم 9ماهگیت تموم شد     وامروز وارد ماه 11شدی 10 ماهگیت مبارگ نفسم   ورودت به 11ماهگی مبارک عشقم   نمی دونی چه بلایی شدی خوب صداهارو تقلید می کنی مخصوصآ   صدای جیغ زدن فاطمه ویا هر بچه دیگه رو   یه بلبل داریم وقتی میگم مح...
25 شهريور 1392

چهارمین مرواریدت مبارک عزیزم محمد رضا جون

سلام عزیز مامان وسلام به دوستان گلم عزیزم اسهالت خوب شده با اینکه هنوز گلاب به روی همه پی پیت هنوز یه کم شل هست ولی در مقایسه با اون روزهای خییییییییلی بد خوبه زخمت پاهات هم خوب شده نمی دونی چه کارا برات کردم وچه زجرها رو تحمل کردم تا زود خوب شدی بدتر از همه باز کردن پاهات که مراقب زیادی داره تا اینکه یه وقت آخخخخخخخخخخخخخخخ جیش میشی وووووووووووووووووف پی پی نکنی با این حال این روزها زیاد شستم وطاهر کردم وهنوز هم چیزهای دیگه دارم که در یه وقت مناسب باید شسته بشن الان هم کلی سفارش خیاطی دارم که خیییییییییییییلی تو فکرشم مانتو وشلوار مدرسه تا 28 شهریور همه باید آماده باشن تازه دارم تدار...
20 شهريور 1392

اسهال محمد رضا وپرستاری مامان

سلام به همه دوستای گلم وبه بچه های نازم یه چند روزی گرفتاربودم گرفتار بیماری محمدرضا ی گلم که اسهال داشتی اولش یه کم بود یه روزداشتی یه روز نداشتی بردم دکتر گفت به خاطر مسافرت بود روده هاش به هم ریخته که یه مدت زمان می بره تا خوب بشه یه قطره خوراکی به نام لومکس داد که از بس تند بود که خودم هم نتونستم بخورم البته اولش نمی دونستم اینقدر تند دکتر گفته بود ولی نمی فهمیدم تا این اندازه طعم ش بدهست، با قطره چکان ریختم ته گلوی هم فاطمه وهم محمدرضا داشتن پس می رفتن نفسشو گرفت کلی ترسیدم فاطمه هم کمی اسهالی شده بود ولی الان خوب شده ولی محمدرضا رو دیروزدوباره بردم دکتر معصوم متخصص اطفال که دک...
16 شهريور 1392

دخترم روزت مبارک

سلام سلام به توت فرنگی خودم وبه همه دختران نجیب و خوب ایران ومخصوصآ همه دخترهای سایت نی نی وبلاگ روزتون مبارک   روز دختر را به همتون تبریک می گم نی نی های خوشگلامیدوارم از بهترین دخترهای خوب دنیا بشید وهمچنین برای مامانهای خوبتون افتخاربیافرینید خوش به حالم که دختری مثل شما دارم عزیز مامان توت فرنگی نازم همیشه در رویاهم بود که دختری داشته باشم با موهای بلند وچهره ای بشاش وخنده رو وخوشگل ودیری نپایید که خداوند بزرگ این افتخار را نصیبم ساخت که دختری با چهره معصوم ودوست داشتنی خندان وجذاب واز هم مهمتراز همدل ومونس روزهاوشبهای تنهاییم........... خدایا شکرت به خاطر این نع...
16 شهريور 1392

محمدرضا :شاید که مخترع شدم

سلام اینبارمامانم چندتا عکس گذاشته از شیطنتهای من که نشان دهنده پیشرفت من وشاید که من مخترع وبعدش دانشمند ویا پروفسورشوم ودیگر نمی گویم زیراکه من مرد متواضع ای هستم نباید زیاد از خودم تعریف وتمجید کنم من محمدرضا مخترع خواهم شدچون به کارهای الکتریکی ومکانیکی وامثال آنهادر کل علاقه شدید دارم چونکه هرچی را که یافتم بی دریغ دست به کار خواهم شد یابازش می کنم ویا اگر باز است می بندم حالا بماند که یادرستش می کنم ویا خراب این گوشی رو که مشاهده می فرمایید گوشی خاله جان فاطمه هست که چندروزپیش اومده بود خونمون وگوشیش رو باز کرده بود که کارت ممریشو دربیاره منم دیدم تمام دل ورودش ریخته بی...
10 شهريور 1392

سفر به مارگون

سلام به دوستای گلم به شما که با پیامتون وبه یاد مابودن عشق وانگیزه مارو به این وبلاگمون بیشتروبیشتر میکنه وسلام به توت فرنگی خودم ونخود فرنگی نازم گفته بودم یه مسافرت یهویی پیش اومد ومارفتیم کلی هم خوش گذشت جاتون خالی وسبد سبد گل واما انگیزه اینکه نتونستم آپ کنم وخاطرات سفر رو بگم این بود که همه عکسهای سفر فرمت شدند ولی خوشبختانه همه عکسها روآبجی گلم که آچار فرانسه کل طایفه هست وهرمشکلی برای هر کی پیش بیاد حلال مشکل هست ریکاوری کرد وبرگردوند نمی دونیدکه چقدرخوشحال شدم حالا می توانم تعدادی از عکسهارو بذارم عکس وروجکها گلم سخن گوی این پست هم نخود فرنگی مامان محمدرضای ناز ...
6 شهريور 1392

محمد رضاجونم مامان جان 9 ماهگیت مبارم

سلام به همه دوستان گلم وبه فاطمه جونییییییییییییی توت فرنگی مامان ومحمدرضای نازوگل وبلبل تآخیر من رو ببخشید یه مسافرت یهویی پیش اومد که بی خبر رفتیم سه روز بیشتر نبود ولی خیلی خوش گذشت جای شما سبز ولی اعصابم داغوووووووووووووووونه که دارم دیوانه میشم چرا؟ چون همه عکسهای دوربین فرمت شدن وفعلآ هیچ عکسی ندارم اونم چه عکسهایی بود تنها یه امیدی هست که باز چشمم آب نمی خوره که شاید بشه ریکاوری کرد وعکسهارو برگردوند شما دعا کنیدبرگردن همه خاطرات تو اون عکسهاست درام دق می کنم که اصلا حوصله نوشتم ندارم عزیزم محمد رضا جان با دوروز تاخیر 9 ماهگیت مبارک چون تو مسافرت بودیم ونتونستم زودتر ب...
27 مرداد 1392