محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره
فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره
پیوند زندگی مشترکمونپیوند زندگی مشترکمون، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

پرنسس وشاهزاده کوچولو مسافران پاییز وزمستان

اعمال لیله الرغائب(شب آرزوها)اولین 5شنبه ماه رجب

از جمله فضیلتها ی شب یا روز لیلـه الرغائب (شب آرزوها) که از حضرت رسول اکرم(ص)ذکرشده این است که گناهان بسیاربه سبب آن آمرزیده می شودوهرکس این نماز را بگذارد چون شب اول قبر اوشود حق تعالی بفرستد ثواب این نماز را به نیکوترین صورتی باروی گشاده ودرخشان وزبان فصیح که به وی گوید ای حبیب من بشارت بادتورا که نجات یافتی از هرشدت وسختی وگوید توکیستی به خدا سوگند که من رویی بهتر از روی توندیدم وکلامی شیرین تراز کلام تو نشنیدم وبویی بهتراز بوی تو نبوئیدم گوید من ثواب ان نماز که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال به جا آوردی آمدم که امشب به نزد تو تاحق تورا ادا کنم ومونس تنهای ...
4 خرداد 1391

عکس از بدو تولد تا چهار روزگی فاطمه

١٧ساعت بعداز تولد روی تخت بیمارتان من وعمه سلیمه اتاقتو برای ورودت تزیین کردیم کیک به مناسبت تولدت عکس از بدو تولدت (نیم ساعت بعد از تولد در حالی که در دست آقاجونت مرتضی بودی برات اذان گفت وشماباچشم گوش باز ندای الله را پذیرفتید روزدوم تولدت روی تخت بیمارستان ( ١٧ساعت بعداز تولد) همین که خونه رسیدیم مادر جون وزن عمو وحیده حمومت دادن وای حالا چه ماه شدی دخمل گلم .......چیه؟ داری یواشکی چیو نگاه می کنی شیطون بلا؟ دوست دارم یه عالمه حالا هم لباساتو پوشیدی خوب چرا گریه می کنی فکر کنم گ...
2 خرداد 1391

خاطرات تولد فرشته من فاطمه کوچولو به دنیای آرزوهایش

                                                                       شیرین ترین هدیه ای که تا حالا گرفته ام تولد شما دختر قشنگم که اونم از طرف خداست خدایا ازت ممنونم به خاطر این همه لطفی که در حق این بنده ناچیزت نمودی   شب جمعه ساعت 11شب بود که احساس کردم دیگه وقتشه تولدتورو می گم قبلش منوبابااحم...
31 ارديبهشت 1391

عکس از 3روزگی فاطمه گلی تا 4ماهگی

                                   عکس 3روزگی فاطمه( تواین روز برده بودیمت برای سنجش شنوایی وآزمایش غده تیروئید) که من وعمه سلیمه وبابایی اول رفتیم مرکز خدمات درمانی شهر خودمون نتونستن از پاشنه پات خون بگیرن کلی گریه کردی گفتن برو فردا بیا ین ولی دیگه تحمل گریتو نداشتیم رفتیم برازجان مرکز درمانی امام سجاد(ع)وقتی از پاشنه پات خون گرفتن خواب بودی دست خانم بهیاراونقدرسبک بود که اصلآدردت نگرفت کلی براش دعاکردم توهمون مرکزهم سنجش شنوایی انجام دادی خدا...
29 ارديبهشت 1391

عکسهایی از بدو تولد فاطمه

من وعمه سلیمه اتاقتو برای ورودت تزیین کردیم کیک به مناسبت تولدت      عکس از بدو تولدت (نیم ساعت بعد از تولد در حالی که در دست آقاجونت مرتضی بودی برات اذان گفت وشماباچشم گوش باز ندای الله را  پذیرفتید روزدوم تولدت روی تخت بیمارستان ( ١٧ساعت بعداز تولد) همین که خونه رسیدیم مادر جون وزن عمو وحیده حمومت دادن مثل اینکه گریه هم کرده بودی نمی دونی صدات چقدر نازکه وقتی کریه می کنی همه از صدای گریه ات ذوق زده میشن وای حالا چه ماه شدی دخمل گلم .......چیه؟ داری یواشکی چیو نگاه می کنی شیطون بلا؟ دوست دارم یه عالمه   حالا هم لباساتو پوشیدی خوب چرا گریه می کنی فکر کنم گرسن...
26 ارديبهشت 1391

روزهای آخر تولد

سلام به دختر گلم به عروسکم وبه شیرینی زندگیم نازگلم دیدن تو منو بی طاقت کرده وحالم اونقدر دگرگون شده که خوابیدن نشستن وحتی راه رفتن برایم مشکل شده ومی دونم که این حس خستگی در شما دخترعزیزم هم هست ومیل به آمدن دراین دنیا لحظه به لحظه شمارا مشتاقتر ساخته ولی ٧روز دیگربیشتر به ورودت به آغوش مامان وبابا باقی نمانده قوی باش که ٧روز دیگه متولدخواهی شد ونور و روشنایی را به خانه ماهدیه خواهی کرد گلی خانم بابایی هم سه روز دیگه میاد راستی نگفتم چه معجزه ای شد که بابا کارای آومدنش ردیف شد گفتم که دلم روشن واین حق من وتوست که بابا پیشمون باشه بابایی یه همکارداره که که فقط به فکرخودشه هم...
25 ارديبهشت 1391

روزهای آخر تولد

سلام به دختر گلم به عروسکم وبه شیرینی زندگیم نازگلم دیدن تو منو بی طاقت کرده وحالم اونقدر دگرگون شده که خوابیدن نشستن وحتی راه رفتن برایم مشکل شده ومی دونم که این حس خستگی در شما دخترعزیزم هم هست ومیل به آمدن دراین دنیا لحظه به لحظه شمارا مشتاق تر ساخته ولی ٧ روز دیگربیشتر به ورودت به آغوش مامان وبابا باقی نمانده قوی باش که ٧ روز دیگه متولدخواهی شد ونور و روشنایی را به خانه ماهدیه خواهی کرد گلی خانم بابایی هم سه روز دیگه میاد راستی نگفتم چه معجزه ای شد که بابا کارای آومدنش ردیف شد گفتم که دلم روشن واین حق من وتوست که بابا پیشمون باشه بابایی یه همکارداره که که فقط به فکرخودش...
24 ارديبهشت 1391

روز مادر مبارک باد

چهلچراغ محبت مادر صفاوصمیمیت وصداقت گلاب گلبرگهای وجود توست عشق وایمان درپیشانی بلندتوموج می زند چشمانت چهلچراغ محبت است چشمه های مهربانی ازچشمهای توسرچشمه گرفته است لبهایت پیام آورشادی ترین لبخندهاونگاه مهرآشنایت زلال دل نوازترین عاطفه هاست قلب تورود همیشه جاری عشق است ازسایه مهربان دستهایت گل مهرمی روید نسیم چهره برگامهای تومی ساید مادرم روزت مبارک باد ...
22 ارديبهشت 1391

ورود به نه ماهگی

  بازم سلام می کنم به کوچولوی خوشگلم وبه فرشته ناز زندگیم دوستت دارم                                                                          مامانی شماالان جنینی ٨/٥ ماهه هستی ونزدیک به٢٠روزدیگه تولد میشی روزبه روز  بزرگتر میشی وتکونهات نیز...
22 ارديبهشت 1391