محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره
پیوند زندگی مشترکمونپیوند زندگی مشترکمون، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

پرنسس وشاهزاده کوچولو مسافران پاییز وزمستان

وبلاگم یک ساله شد هورااااااااااااااااااااااااااااا

سلام، سلامی به پاکی قلب نی نی هامون سلام وخسته نباشید به مدیران سایت نی نی وبلاگ سلام به همه مامانای مهربون نی نی وبلاگ ر مژده مژده مژده...................... اخ جووووووووووووووووووووووون وبلاگمون یک ساله شد تولدت مبارگ وبلاگ عزیزم از همان روزی که دگرگونی دلم را احساس کردم واحساس کردم جانی دوباره گرفته ام و آن احساس ،وجود موجودی از جنس خودم بود تصمیم گرفتم بنویسم انچه را که قلبم میگوید تصمیم گرفتم بنگارم خاطرات زیبایی وجودی جنین زیبایم وخاطرات با هم بودن را انوقت قلم وکاغذ برداشتم ونوشتمو نوشتم همه لحظات شیرین را از هیچ اتفاقی غافل نمیشد...
19 ارديبهشت 1392

ورود به ماه هشتم

کوچولوی نازم بمیرم که روز به روز جات تنگتر میشه آخه توماهی هستی که بیشترین رشدت شروع شده داری بزرگ میشی منم که طبق معمول حالم مساعدنیست دست راستم خیلی درد می کنه ولی........... ولی دارم به خاطرت تحمل می کنم شم ادخترگلم که به دنیا اومدی می دونم که تمام دردهام هم ازبین میرن گلی جون امروز 2شنبه هست وهفت ماهگیت تموم شده یعنی 11روزه که وارد 8ماه شدی که خطرناکترین ماهه   19روز دیگه و ارد ماه نهم میشی ومن اون وقته که خیالم راحت می شه وروزشماریها وشمارش معکوس برای به دنیااومدنت شروع میشه عزیزم این روزها همه از من می پرسن که بچه پس کی دنیا میاد انگاراونا از خودم عجولترن همه دوست د...
16 ارديبهشت 1392

روزشماری از زندگی گلهای باغم به روایت تصویر

سلام به دختر گلم وشاه پسرم دوروز پیش یعنی روز پنج شنبه خدا دوباره در رحمتش رو به روی ما باز کرد وما حسابی غافلگیر شدیم چه هوایی بود بارون با اون دانه های ریز ولطیفش گونه های مارو نوازش می کرد حال می داد برای گردش این بود که من وفاطمه یهویی زدیم بیرو بعد از مدتها که از گردش تو بارون محروم بودیم رفتیم وحسابی حالشو بردیم اینجا در حیاط بودیم وخیلی وقتها هم بود که فاطمه شما نمی ذاشتید یه عکس درست وحسابی ازت بگیرم حالا به عشق بیرون رفتن وگشتن تو بارون گذاشتید ازت عکس بندازم تیپتو برم خوب به هر درختی که می رسیدی می گفتی مامان عکسمو بگیر د...
15 ارديبهشت 1392

صدای تپش قلبت

کوچولوی نازم مدتی بود که به خاطر حال بدم نتونستم باهات حرف بزنم مدتیست که با تو شکوفه عشق درونیم روی صفحات خاطرات روزانه ام صحبتی نکردم واکنون اومدم که بنویسم انچه را که عاشقانه بسویش گام برمی دارم چندروزی صدای تپشهای بی امان قلبم تمام بدنم را به لرزه انداخته بودآخرنمیدانی لحظات شنیدن صدای قلب تو نازنینم چگونه من را دیوانه وار مست خواهد ساخت     آن شب زودتراز همیشه خوابیدم تا به خیال خودم زودتر صبح شودمن وعمه سکینه ات که تا آن روز اوهم در انتظار ورود نی نیش دراین دیارمثل من لحظه شماری می کرد قدم برداشتیم به طرف مطب دکتر بیچاره بابایی هروقت که نوبت دکتر میشه صبح زود بعداز اذان صبح میر...
10 ارديبهشت 1392

اولین روزهای 6ماهگی محمد رضای مامانی

بازم سلام به گلهای باغ زندگیم امروز نیز با عشق آمدم که بنویسم روز شمار زندگیتان را معشوقه های نفسم تمام لحظاتم با شما سپری می شود واین برایم از همه لحظات زندگیم با ارزشتر است واکنون که بابایی آمده که پیش ما بمونه برایم هنوز گواراتر است چون دیگر اشک دوری از پدر را در چشمان فاطمه گلی نمی بینم ومن هم دیگر دلتنگ نیستم هوراااااااااااااااااااااا امروز 15روزی میشه که محمد جانم وارد ماه 6شدی ولحظات خوبی داشتی ومن در کنارت عشق مادری را باتمام وجود سپری می کنم اولین روز 6 ماهگی حمام دادنت بر طبق عادتم هست که وارد هر ماهی که می شوید اولین روز باید پاک وآراسته شوید واین...
10 ارديبهشت 1392

روز مادر برهمه مادران عزیز مبارک باد

بشارت باد بر اهالی زمین که سیب سرخ بهشت، جوانه زده است! نام تو، ریشه شر را خشکاند و آتش دوزخ را سر کرد بر پیروان طریقه رستگاری. خانه وحی، با درخشش نام تو، روشن‏تر شد، تا نشانه‏ای باشد بر حرمت زن، تا دیگر رنگ چهره‏ها با شنیدن صدای تولددختران،کبودنشود؛تادیگر.... ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) دخت پیامبر اکرم (ص)بر همه شیعیان جهان مبارک باد مادر! درستایش دنیای پرمهرت ، ترانه ای از اخلاص خواهم سرود وگلدسته ای از مهر بر گردنت خواهم آویخت. شکوه عشق را در زمزمه های مادرانه ات می یابم وانگیزه خلقت را از قلب پرمهرت می خوانم. مادر، بوسه بر دستان خسته تو جانم را ز...
9 ارديبهشت 1392

به زودی میشی جنین 2ماهه

سلامی دوباره به شکوفه وجودم مامانی من درهمه لحظات با توآم باتوست که حرف می زنم باتوست که روزهای پرخاطراتم راسپری می کنم ودرهر لحظه مواظبت هستم ولی ای کاش ویار نداشتم تا بیشتر به جوانه زندگیم حیاط می دادم گل سرسبد زندگیم وعشق بابا ومامان برای قدم گذاشتن در این دنیا من وبابات روزشماری می کنیم ولی انگار لحظه ها هی کندتر میگذره وتو نازم قوی باش که تنها امید من بابا تو هستی می دونی امروز چندوقته که دردل من جاگرفته ای؟ امروز دقیقآ یک ماه وبیست وهفت روزه سه روز دیگه دو ماهت تموم میشه میری تو ماه سوم آرام بگیر کوچولوی نازم               &...
8 ارديبهشت 1392

بازم گلهای من...................

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام به موش موشیهای خوبم خدارا شکر سرما خوردگی دوتاییتون بهتر شده دیگه زیاد رو بیماریتون حساسیت نشون نمی دم نتیجش هم اینه که زودتر خوب میشید دیروز بعد مدت زیادی رفیم خونه یکی از دوستان قدیمیم خاله حمیده خیلی خوش گذشت اونم یه دختر 9ساله داره هم اسم خودت با عروسکاش کلی بازی کردی بعد هم توراه برگشت به خونه تو یه کوچه تاب وسرسره دیدی این بود که به میل خانم کوچیک ویسادیم وکمی بازی کردی که همین یه کم هم بهت خیلی خوش گذشت امروز هم زن دایی مرضیه اومد خونمون کلی با هم بازی کردیدوقتی زندایی داشت با دادشت بازی می کرد درس بچه داری بهش می دادی م...
1 ارديبهشت 1392

عاشقتونم .......................

سلام به شکوفه های بهاریم مامان جان من الان مدتیه که حوصله ندارم یه کم خسته ام به خاطر همین کمتر آپ می کنم ولی هرروز میام سر می زنم بابایی که میره سر کار زیاد دل ودماغ زندگی رو ندارم خدا می دونه اگه شما نبودید چه بلایی به سرم میومد الان هم که خوابید نگاهتون می کنم هییییییییییی قربون صدقتون میرم براتون میمیرم عشقهای زندگی من بابایی شرکتشون کارش تموم شده وهمه رو دک کردند وحالا بابایی مجبور شده تو یه شرکت دیگه تو عسلویه، گرمترین منطقه استان کار کنه از کارش راضی نیست انشالله که کار شرکت خودشون زودتر شروع بشه ودوباره همگی به ارامش برسیم واما محمد رضای من که باز سرما خورده به ...
29 فروردين 1392