عزیزم تولدت مبارک....................
برای تولدت...
یک نفر هست
که بی بهانه گریه می کند
تا اشک هاش برسد بر گونه های خیس تو
اشک من
خیسی چشمانم
باران می آید ؟یانه، بغض فرو نخورده با تلنگر چشمان
هدیه ای است تا باور کنی یک نفر هست
که هنوز شب هاش خواب همان دیروز ها را می بیند
که گوشه پارک روسریش را راه راه می پوشید
تا پیچیده نشود قسمت زندگیش
برای من
و لبخندش با گل های روسریش ست می شود
که گل و لبخند
و رنگ قرمز گونه هاش همان عروسک چشم آبی بهمن ماه را به خاطرم بیاورد
یک نفر هست
که بی آسمان چشمان تو
هوای کدام سرزمین را نفس بکشد
و پرنده هاش بال سپید خود را کجا
به نمایش اندیشه ها بگذارند
همه شعر هام
با واژه های اسم تو نفس می کشند
و اندیشه
زبان خامی است که با چشمان تو ...
تو
پخته میشود
یک نفر هست...
تولدت عزیز ترینم مبارک .....
گفتی اسیر عشقمی نگاه من مال خودت، قلبمو هدیه می کنم واسه
شب تولدت.
چه زیباست....
و برای تو ماندن... به پای تو بودن... و به عشق تو سوختن !
و چه تلخ و غم انگیز است دور از تو بودن و برای تو گریستن ... !
بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه تلخ و ناشکیباست ... !
چه زیباست بخاطر تو زیستن ...
ثانیه ها را با تو نفس کشیدن ... زندگی را برای تو خواستن ... !
چه زیباست عاشقانه ها را برای تو سرودن ... !
بدون تو چه محال و نا ممکن است زندگی... !
چه زیباست بیقراری برای لحظه ی آمدن و بوئیدنت ... !
برای با تو بودن و با تو ماندن ... برای با هم یکی شدن ... !
کاش به باور این همه صداقت و یکرنگی می رسیدی !
ای کاش می دانستی مرز خواستن کجاست ...!!!!
و ای کاش می دیدی قلبی را که فقط برای تو می تپد ... !