یه تشکر ویژه دیگه از دوستان گلم....... عید بر شما مبارک باد
عید سعید فطر بر همه شما دوستان مبارک باد
انشالله عید خوبی داشته باشید طاعات وعباداتتون قبول
سلام دوستان عزیزو مهربانم
دوستان با معرفت ووفادار
دوستان خوبم که تو این دنیای مجازی جایی فراتراز آن که فکرش رو کنید تو قلب من
جای دارید شماهمیشه به من لطف داشتید وتو این چند روز که محمد رضا بیمار بود
وخسته بودم تمام تنم درد میکرد شما مرحم درد وخستگی من شدید وحالم خوب شد
وبا راهنماییها ودعا ی شما پسرم حالش به طور معجزه آسایی خوب وخوبتر شد نمی دانم
چطور جبران کنم
سوده جون ممنونم بایت راهنماییهاتون اینکه چقدر سعی کردید عرقیجات وداروهای گیاهی از شهرتون برام بفرستید ثابت کردید که از با ارزشترین کسان من هستید این دوست عزیزم که مدت زیادی هست باهاش دوستم وهر وقت ناراحتی ومشکلی داشتم روی دوش ایشون بود ومثل یک خواهر کمکم کرد یک سال پیش به خاطر بارداریش ومشکل کاریش وبش را برای مدت یک سال غیر فعال کرد وحالا با یک نی نی ناز نازی محمد طاهای عزیزم دوباره به جمع ما آمدند که من بسیار خوشحالم می توانید با ایشان دوست بشید پشیمان نمی شوید این خواهر متشخص کلی تجربه داره در همه زمینه ها یه خانم به تمام معنا ست سوده جان ممنونم دوستت دارم
مامان یاسمن وپارسا جون اهل قم هستند ممنونم شما هم از خواهران عزیز من هستید
فدات بشم که با اون احساس قشنگت، لطفت به همه رسیده با اون قصه های شیرینت
بچه های کوچولوی مارا کلی مشغول کردید وکلی تو لابه لای قصه هات تمام چیزهای
با معنی وادب را بهشون فهماندید وچقدر به من یکی لطف داشتید هم در زمینه قصه
هم درد دل ومشکلاتم و شما هم مثل سوده جون در خصوص بیماری محمد رضا
لطف بسیاری کردید ممنونم عزیزم
مامان کیانا وصدرا جون شما هم خواهر مهربان وعزیزی هستید برای من که همیشه اگر هم من نباشم فراموشم نمی کنید وبا دلجوییهات منو آرام کردید وسادگی وصداقت را، حسن اخلاق شما می دانم معلمی عزیز وبزرگوار انشالله بیماری پدر جونت که دل نازنینت را آزرده خاطر کرده شفا پیدا کند وباعث آرامش قلب مهربانت شود امین .........
ازت ممنونم به خاطر همه خوبیهایت
خدیجه جون همشهری و دوست عزیزم که الان تو کرمان زندگی می کنن وهم دوستم وهم خواهر عزیزی هست برای من وایشان هم با کامنتهای خوبشان وهم با تماس تلفنی همشه همراهم بوده خدیجه جان همکلاسی دوران راهنمایی من بودن که بعد از اون سراغی از ایشان نداشتم بعد مدت تقریبآ 15سال دوباره تو همین نی نی وبلاگ به طور کاملآ اتفاقی هم دیگر را پیدا کردیم واین شد که عید سال مارا قابل دانستن وبرای یه مدت کوتاهی به منزل ما آمدن وکلی مارا شرمنده اخلاقشان کردن خدیجه جان دوستت دارم واز وجودت خوشحالم
الهام مامان امیر علی جان که اونم از دوستان عزیزم هست مثل یه خواهر پاک وبی ریا وپراز احساس وعاطفه اهل اصفهان وایشان چه در نی نی گپ وچه با تماسهای تلفنی وهمچنین
کامنتهای خوبشان همیشه من رو شرمنده کردن چقدر مثل دوستان دیگر دوستش دارم
وشرمنده اخلاقتش هستم الهام جان واقعآ ازت ممنونم که در همه لحظه ها در کنارم بودید
از برادر خوبت محمد جان هم ممنونم که مشکلات کامپیوتری من رو حل کردن همین
قالب وبلاگ وهدایت به بالا وصفحه ورودی کار آقا محمد هست که زحمتشو کشیده
جا داره همین جا ازش بشکر کنم ممنونم محمدجان
الهام مامان علیرضا جان هم همیشه دوستش داشتم از خیلی وقت پیش با هم دوست
بودیم عاشق نوشته هاشم ومادر نمونه برا ی علیرضا جون وچقدر حرفهای قشنگ وبا
ارزشش در مشکلات دوستان اثر بخش بوده وچقدر راهنماییهای خوب وبه جاش گره
از حل مشکلات ما درآورده الهام جان ممنونم که شما هم من رو تنها نذاشتید
دوستت دارم
مریم جون همشهری خوبم که مدت زیادی با هم دوست هستیم تهران زندگی می کنن ودختری بسیار با کمال فهمیده سنگین ورنگین وبزرگتر از سنش حرف می زنه افکارش
وعقیده هاش کاملآ با هم سن وسالاش فرق می کند عاشق این افکارشم در مقطع
دبیرستان درس می خواند ومن با این سن وسال کلی چیز از این مریم گلی یاد گرفتم
مریم جان ممنونم که همیشه با من بودید وفراموشم نکردید دوستت دارم
ساناز جون هم از دوستان تقریبآ جدید من هست وبلاگی پراز تم تولد وچیزهای
دگر دارد که خالصانه در اختیار مامانای نی نی وبلاگ گذاشته ساناز جون از اینکه
همیشه بهم سر زدید ودوست وخواهر خوبی برام بودید ممنونم انشالله مسافرتتان
بی خطر باشه دوستت دارم
سحر جان هم مثل ساناز جان از دوستان عزیز وجدید من هست که بازم وبلاگی باارزش
وخوب دارندپراز تم تولد تشریف ببریدوبرای نازدونه هاتون ایده بگیرید سحر جان ممنون
که شما هم همیشه بهم سر زدید دوستت دارم
مامان امیر صدرا هم از دوستان خوب وجدید من بلاگفایی هست که همیشه به من
سر می زنن خانمی بسار لطیف وبا احساسات قشنگ دوستت دارم عزیزم ممنونم
که تو این مدت شما هم چون دوستان فراموشم نکردید
حباب جون هم دوست مشهدی عزیزم که مثل خواهرم دوستش دارم وهمیشه
نسبت به من ارادت داشته ویه دلیل دیگه دوست داشتن من به ایشان این
هست که باعث آشنایی من با آیسان جون شدن یکی ازبهترین اتفاقات
قشنگی بود که برای من خاطره هست حبابی جون دوستت دارم هوارتا.....
هدیه جان هم که مدت زیادی می شناسم وتا آنجایی که من آشنایی دارم دختر مجرد
اهل همدان که با خواهرش تهران زندگی می کنن دختری ساده وبی ریا که به خاطر یک
سری سوئ تفاهم ها وبلاگش مسدود شد وحالا با صلاحیت نی نی وبلاگ وبلاگش آ
زاد شد هدیه جان هم تو این مدت چه با کامنتهای خوبش وچه تماسهای تلفنیش
جویای حال ما بوده هدیه جون خوشحالم بابت ثابت شدن بی گناهیت وآزاد
شدن وبت
دوستان دیگه من،مامان مهنا جون که مدتی هست آپ نکردن وکلی دلنگرانش هستم
برای ما کلی خانوم هست فایضه جون مامان عسل ومهسا جان هم از دوستان جدید
من هستن ممنونم که همیشه به من سر می زنیدمتآ سفانه هنوز آشنایی چندانی
با ایشان ندارم یعنی از بی سعادتی من بوده نتوانستم زود به زود بهش سر بزنم
مامان هیمن جون هم که دوست خوب وجون جونی من هست ومدتی هست
که آپ نکرده وکلی نگرانمون کرده دوستت دارم عزیزم
سمانه مامان سروش وصغری جان مامان سینا که اونا هم از دوستان قدیمی
من هستن وهمچنان دوستیمان پابرجاست خانمهای متدین ومهربان ودوست
داشتنی دوستتان دارم
آجی مهربان فاطمه خانم دختری بسیار متین وبا وقار ومومن دوستش دارم
همیشه به من لطف دارن وسر می زنن وهمیشه اگر مشکلی بوده به سهم
خودش راهنمایی کرده مدتی هم آپ نکردن فاطمه جون دوستت دارم عزیزم
مامان پریسا ومامان سایناومامان پارسا جون و المیرا جون که مدتی هست آپ
نکردن ومامان یه پسرک شیطون که نی نی توراهی دارن وکمتر آپ می کنن و مامان
مائده جون ، مامان امیر علی نفس مامان وبابا دوستان دیگه هم که اگر از قلم افتاده اند ببخشد یادم آمد حتمآ به
لیست دوستان اضافه می کنم دوستتان دارم وممنونم
واما اون دوستانی که سایه شون سنگین شدن وبه دلایل گروهگی مارا ترد کردن بازم اون مدتی که با آنها دوست بودیم خیلی خوب بود وازشون ممنونم وهمچنان در قلب ما جادارن وفراموش نمی شوند با اینکه من هراز گاهی به عنوان خواننده خاموش بهشون سر می زنم ولی چه میشه کرد...........
واما محمد رضای مامان که چقدر به خاطر این بیماریش صدمه دید وکلی وزن کم کرد
ومن ناراحت بودم وباز سوده جون قلبم راآرام کرد که به خاطر وزن گیریش ناراحت نباش
فقط تنش سالم باشه وزنش هم دوباره بر میگرده به حالت اولش ومن کلی انرژی گرفتم
وحالا فقط به سلامتیش فکر می کنم همه دوستان می دانند که بالاخره لازم شد که سرم
وصل کنند که انجام شد وبعد اون با داروها ی گیاهی که همون دم کرده مریم گلی وعرق
اترج ،اویشن و... که دوستان فرمودندحالشون رو به بهبود هست از همه شما تشکر
می کنم وکاش می دانستم چه جور جبران کنم آنقدر در کنارم بودید که خویشاوندانم
نبودن حتی بعضیهاشون هم خبردارنشدن از خدا سلامتی وطول عمر با عظت وشادی
و نشاط را برای شما وخانواده خوبتان دارم
اینم یه سری عکسهای محمد رضا در مطب دکتر
وقتی می خواستیم بریم مطب بچه م حال نداشت
دردونه مامان نمی فهمید می خوان دستشو سوراخ کنن وقتی تو مطب
رسیدیم گل از لپش شکفته شد
از بس گریه کرد دکتر یه شکلات داد دستش که از اول تا آخر سرم گیری
تو دهنش بود که بالاخره موفق شد پاکت شیرینی رو لت وپار کنه
وشیرینی رو مزه مزه کنه
قربون چشمهای باد کردت بشم مامان جان
وقتی بابایی چشمها وصورت باد کرده تو دید تعجب کرد گفت چرا این شکلی
شده گفتم خوب از بس گریه کرد باورش نمیشد آخه محمد رضا تو تمام این
مدتی که سن داشت اینقدر گریه نکرده بود بابایی می گفت چرا اینقدر رنگش
پریده وزرد شده گفتم ببخشیدا کلی آب بدنش رو از دست داده کلی ضربه
خورده می خوای برات حلو باشه
اینجا هم اومدیم خانه وسریع رو پاهام تو وسط حال خواب رفتی
دوستان بازم ممنونم
پ ن پ.: فاطمه تا این لحظه ، 4 سال و 7 ماه و 2 روز سن دارد
.: محمدرضا تا این لحظه ، 1 سال و 8 ماه و 12 روز سن دارد :