پست تولد فاطمه وبیست وششمین ماهگرد محمد رضا........مبارک
سلام به همه دوستان خوبم امیدوارم خوب وخوش باشید
وسلام به بچه های خوشگلم
این پست دو مناسبت داره یکش اینکه 4 دی همین ماه تولد فاطمه من بود
ولی چون عروسی عمه سلیمه م تو همون روز بود مامانم دیگه نتونست برام تولد بگیره
ولی مربی مهدمون بهمون قول داده بود که حتمآ برامون تولد بگیره تا اینکه23 یعنی سه شنیه
همین هفته تولد گرفته شد وگویا مامانها از مدیر مهد خواسته بودن برا بچه ها یکجا تولد
بگیرن تا همه بچه ها با هم خوشحال باشن واین شد که با کمک مربیان یه تولد برا ما گرفته
شد ومامانهاهم شرکت کردن
دوم اینکه امروز بیست ششمین ماهگرد داداشی بود
ماهگرد 26 ماهگیت مبارک داداش جونم
بفرمایید ادامه مطلب
این عکس همون روز هست که آماده شدم برا رفتن به مهد وبه مامانم گفتم
لباس عروسمو تنم کن وشدم عروسک
این هم سفره وتاجهایی که خاله فاطمه وخانم مدیر درست کردن دستشون درد نکنه
وقسمت خوشمزه ش کیک که متاسفانه من لب نزدم چون به قول مامانم الکی بغض
کردم چون می خواستم همه ش پیش مامانم باشم مامانم هم که می گفت برو تو
جمع بچه ها شاد باش ولی گوش من بدهکار این حرفها نبود وشادی را از خودم
گرفتم وقتی متوجه اشتباهم شدم که دیگه دیر شده بود
اینم خود خودم
مراسم هم مذهبی برگزار شد با شعر خواندن بچه ها وکف زدن مامانها وخودمان
از سمت راست صالحه دختر خالم وخودم ودوستم فاطمه دهقان یکی از دوقلوها
از اینجا دیگه بغض وگوشه گیریم شروع شد تا حدی که مامانم هم از رفتارم ناراحت شد
از سمت راست امیر حسین، ریحانه، فاطمه(خودم) ،مبینا،نرجس دایی،ستایش،فاطمه افچنگی ،حدیث
پذیرایی هم نقل وشیرینی وبسکویت ومیوه بود وداداشی هم که داره کیک می خوره
اینها هم کادو تولدمون که خاله های مهد عکسمونو رو شاسی زده بودن برا یادگاری
بهمون تقدیم کردن
این کادوی من
ولی یه کار خرابی دیگه مردم اینکه نا خواسته چب تو دستم بود زدم روصورتم کشیدم
عکس قسمتیش کنده شد چقدر باز مامان بیچاره مو ناراحت کردم حالا مامانم داشت
فکر می کرد که کاش دوباره چاپ بشه بزنه جاش
این بلوز شلوارم دیروز برات دوختم مبارکت باشه
واینم من وداداشی که دوست داریم پیش هم بخوابیم ولی شیطنت بازیهامون نتیجه ش
این میشه که دارین می بینین داداشی داره گریه وشکایت میمنه ومنو رو صورتمو پوشوندم
که کسی منو نبینه
مامان:
دختر گلم فاطمه جان تولدتو مجددآ تبریک میگم انشالله که 200 سال عمر داشته باشی
وهمچنان شاهد ترقیت در درجات بالا باشم
وپسر قند عسلم 26ماهگیت یا دوسال و2ماهگیت مبارک وشما هم مثل خواهرت عمری
طولانی و وتنی سالم وشاد داشته باشید وموفق وپیروز
انشالله همیشه در کنا هم باشید و روی لبهای خوشگلتون گل خنده باشه
دوستان این پست را در عرض نیم ساعت تکمیل کردم چون هم نتم داره قطع میشه وهم
یه عالمه کار دارم که سریع باید برم انجام بدم
از تون عذر می خوام اگه احیانآ چند روزی نیومدم دلیلش اینه اماسعی می کنم در اولین
فرصت برم ونت رو شارژ کنم گرچه الان شارژ داره ومن نتونستم ازش استفاده چندانی
کنم ولی تاریخ اتمام نتم امروزه باید دوباره تمدید کنمئ به خدامی سپارمتون
: فاطمه تا این لحظه ، 5 سال و 21 روز سن دارد :
محمدرضا تا این لحظه ، 2 سال و 2 ماه و2روز سن دارد :.