محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره
فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره
پیوند زندگی مشترکمونپیوند زندگی مشترکمون، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

پرنسس وشاهزاده کوچولو مسافران پاییز وزمستان

( پست موقت)دوستان یه لحظه تشریف بیارید

سلام دوستان اگه میشه یه گوشی خوب در حد600 تا 700 تومان اگه سراغ داشتید بهم معرفی کنید اخه الان چندروزیه بی گوشیم کیفیت عکس وصداش خیلی برام مهمه وهمچنین برنامه هایی که می تونه بپذیره ممنونم   نظرات زیباتونو پست قبلی بذارید لطفآ چون این پست موقته دوستتون دارم قبل از هرچیز ممنونم دوستان خوبم لطفآ  اگه خودتون هم اطلاع چندانی نداشتید برام اطلاعاتی از نزدیکان کسب کنید ببخشیداااااااااا شرمنده این دستور نبود یه خواهش دوستانه بود راستی سامسونک s3 خوبه؟ ...
24 بهمن 1393

22 بهمن روزی به یاد ماندنی و حضورمان در راهپیمایی93

سلام به دوستان خوبمان جشن پیروزی برشما مبارک باشد 22 بهمن 22 بهمن 1357، خاطره ای است ماندگار در تاریخ اقتدار ملت ایران. روزی است که امت به رهبری امامشان طمع خوش پیروزی و استقلال را چشیدند؛ روز پیروزی خون بر شمشیر، روز رهایی ملت مسلمان ایران از چنگال استعمار، روز قدرت نمایی و اقتدار ایران و روز ذلت امریکا و اسرائیل. بنیانگذار جمهوری اسلامی............. شب 22 در این شب آبجی فاطمه بر خلاف هرشب زود تر از همیشه یعنی ساعت 8 گرفت خوابید من ومامانم از تعجب دهانمان باز مانده بود من هم هر چی تقلا کردم که ابجیمان بیدار شودکه با ...
23 بهمن 1393

شیرین زبونیهای پسر گلم

دیشب که جمعه شب بود آجی فاطمه داشت از بابایی می خواست که بریم خونه دوقلوها آخه عاشق دوقولوهای داییشه وقتی زنگ زدن به دایی عرض کردن که خونه نیستن این بود که بابا گفت خوب حالا کجا بریم یکدفعه  شمامحمد رضا گفتی مَیَـــــــــــــــــــــــــــــــم(مریم) حالا مریم کیه نمی دونیم از وقتی زبان باز کرده کلمه مریم تو دهنشه هردختری که ببینه اگه اسمشو ندونه صداش می زنه مَیَم(مریم) چند روز پیش محمد رضا مرد گُنده برای اولین بار یه جمله  با معنا گفتی: کاپشن بابایی تو اتاق خواب بود بابایی  هم رفته بود تو حیاط ماشینشو بشوره  من بهت نگفته بودم بابایی خونه هست  دویدی کاپشنو برداشتی وگفتی مامان کاپشن بابا نبرد با خودش...........
18 بهمن 1393

تولدت مبارک عشقم...........

چه لطیف است حس آغازی دوباره،و چه زیباست رسیدن دوباره به   روز زیبای آغاز تنفس…و چه اندازه عجیب است ، روز ابتدای بودن!   و چه اندازه شیرین است امروز…   روز میلاد…روز تو!روزی که تو آغاز شدی و با آغاز تو من نیز آغاز شدم .     بفرمایید ادامه مطلب   هـنـوز هـم گـاهی   بی آنکـه بـخـواهَمْ... دلـتـَنـگـت میـشَـوَم...   دلـتـنـگِ بـودنَـتْ........   حـَتـی هـَمـان بــودنِ کمْ رنـگـت...   خـیـلی وقْـت بـود کـه دلـَم می خـواست بـگویـم...
16 بهمن 1393
3126 11 28 ادامه مطلب

ختم صلوات برا شفای یه نی نی 7 ماهه

سلام به همه دوستان خوبم امیدوارم که حال همه شما خوب باشه این مدت که نبودم دلم خیلی براتون تنگ شده بود وشما هم که کلی منو شرمنده خودتون کردید ودر نبودم منو فراموش نکردید ممنونم از تک تک شما دوستان عزیزم راستش امروز سه روزی میشه نتم وصل شده ولی هر دفعه میام نت می بینم که حوصله پست گذاشتنو ندارم راستش برا یکی از دوستان خیلی عزیزم اتفاقی افتاده اینکه بچه کوچولوش مریضه خودشون هم نمی دونن چش شده دکتر بردن به گفته خودش سنو وهرچی لازم بوده انجام شده ولی نفهمیدن چش هست من خیلی داغونم به اندازه بچه خودم بچه هاشو دوست دارم خودشم به اندازه خواهرم از وقتی شنیدم دل وحوص...
11 بهمن 1393

تقارن 2تاهای پسر گلم مبارک

سلام به دوستان گلم  امیدواروم خوب وخوش وسرحال باشید دوستتون دارم وسلام به جوجوهای خودم الان که اومدم نت تازه از فاتحه برگشتم شوهر خاله م فوت شدن چون نت نداشتم اومدم خونه بابا جونم که بنویسم اینو گفتم که شما بچه های گلم بدونید من در هر شرایطی که باشم تاجایی که امکان داره خاطراتتون وروز شمارهای زندگیتو ومناسبته اتونو ثبت می کنم اینو درک کنید که هیچ وقت به خاطر خودم چیزی نخواستم هیچ وقت نخواستم ازتون بگذرم مگر اینگه شرایطم طوری باشه که مجبور بشم به کارم بپردازم خوب این پستی که به خاطرش مجبور شدم بیام ودر...
27 دی 1393

پست تولد فاطمه وبیست وششمین ماهگرد محمد رضا........مبارک

سلام به همه دوستان خوبم امیدوارم خوب وخوش باشید وسلام به بچه های خوشگلم این پست دو مناسبت داره یکش اینکه 4 دی همین ماه تولد فاطمه من  بود ولی چون عروسی عمه سلیمه م تو همون روز بود مامانم دیگه نتونست برام تولد بگیره ولی مربی مهدمون بهمون قول داده بود که حتمآ برامون تولد بگیره تا اینکه23 یعنی سه شنیه همین هفته تولد گرفته شد وگویا مامانها از مدیر مهد خواسته بودن برا بچه ها یکجا تولد بگیرن تا همه بچه ها با هم خوشحال باشن واین شد که با کمک مربیان یه تولد برا ما گرفته شد ومامانها هم شرکت کردن   دوم اینکه امروز بیست ششمین ماهگرد داداشی بود ماهگرد 26 ماهگیت مبارک داداش جونم ...
25 دی 1393

شیرین زبونیهای فاطمه ودادشی...........

سلام به دوستان خوب ومهربونم انشالله که خوب هستید وسلام به بچه های گلم فاطمه ومحمد رضا                            یه سری از حرفها ی شیرین فاطمه بچه هارا ثبت موقت زده بودم که دیدم خیلی زیاد شده بازم ببخشید اگه خسته می شید یه بار خونه آقا جون بابای بابایی دعوت بودیم قبلش رفتیم خونه آقا جون بابای مامانی من یه لباس سیلوانای تقریبآ چسبون پوشیده بودم به خاله فاطمه گفتم احساس می کنم بالاتنه م تو چشمه شما اینطور فکر نمی کنی د گفت آره اگه مرد داشته باشن باید شال بپ...
12 دی 1393

تولدت مبارگ دختر نازم

تولد دختر نازم مبارک فاطمه ، 5 سالگیت مبارک :.   محمدرضا تا این لحظه ، 2 سال و 1 ماه و 9 روز سن دارد :. .:   این پست یعد تکمیل می شود   یک روز بعد نوشت.... بفرمایید ادامه مطلب سلام به دوستان گلم وبچه های خوشگلم امیدوارم خوب وخوش باشید دیروز تولد دختر نازم بود که قرار بود یه مراسم مختصر برات بگیریم ولی نمی دونم چطور شد که عروسی عمه سلیمه تاریخش که هشتم بود تغییر کرد وشدچهارم  ، خوب دیگه اون روز نمیشد هم عروسی داشته باشیم وهم تولد اینقدر کارها زیاد شده بود با این وقت کم که نشد مراسم حتی چهاره نفری هم گرفت منم ترجیح دادم لااقل کاری کنم که عروسی بهتون خوش بگذره روز حنابندان ب...
4 دی 1393