محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره
فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره
پیوند زندگی مشترکمونپیوند زندگی مشترکمون، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

پرنسس وشاهزاده کوچولو مسافران پاییز وزمستان

تب کردن فاطمه ومحمد رضا

1392/8/2 15:48
نویسنده : مامان ناهید
1,064 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به جوجوهای نازنازی خودم وبه همه دوستان ونی نی های نازشون

 

 

الان خیلی خسته اماوه ولی با این وجود نتونستم بخوابم اومدم که

 

 

 

بنویسم از روز شمار دیروز وامروز شما گلهای نازم

امروز عید غدیر هست که این روز رو به همه دوستان وشیعیان جهان تبریک

عرض می کنم.

روزیکه حضرت علی (ع) امام اول شیعیان برای امامت برگزیده شد این روز برای

ما شیعیان جهان روز بزرگی هست واین روز برای همه ما احترام خاصی دارد

امیدوارم این عید برای همه مبارک باشد وهمه سلامت وشاد به پیشواز این عید

رفته باشنقلب

اینجا که کلی عروسی بود ومن تا دیروز داشتم لباس برا عروسیها

می دوختم وچه روز خسته کننده ای بود چون فاطمه نازم دوروزی میشد که تب

می کردولی هیچ علائمی نداشت که معلو بشه تب از چیه منم خیلی دلواپس شده

بودم این بود که سریع سفارشهای عروسی رو تموم کردم وبعد تحویل دوباره بردم دکتر

که به طور ارژانسی ازمایش خون وادرار نوشت وبردیم برازجان اونم با دایی الله کرم چون

بابا احمد بوشهر بود ودیر می رسید ولی بابا بعد اتمام آزمایش خودشو رسوند ووقتی

جواب رو گرفتم تلفنی نتیجه آزمایش رو یکی از پرسنل آزمایشگاه براآقای دکتر خوند و

خدارا شکر مشکل خونی نداشت ویه عفونت خفیف ادرای بود که اومدیم پیش دکتر

کیانی دکتر خانوادگیمون ودارو تجویز کرد خدا خیرش بده که چه دکتر ماهی هست

واینقدر هوای بیماراشو داره وشده که با ماشین خودش بیمارشو برده بیمارستان حتی

یکی از اون بیماران داداش عیسی خودم بوده 

صبح که از خواب پاشدیم دیدم محمدرضا ناآرومی میکنه دست به بدنش که گذاشتم

دیدم وای خدای من تب کرده هنوز خستگی از تنم بیرون نرفته بود مثل دیوونه ها حزیوم

می گفتم که اینم تب کرده وهی تکرار می کردم یه لحظه نشستم ونگاش کردم ورفتم

تو فکر که اخه چرا تو این فصل اینقدر سریع وپشت سر هم مریض میشین فایده نداشت

اول شیر بهش دادم یه کم که اروم شد شربت استامینوفون بهش دادم فاطمه که پاشد

دوباره رفتیم دکتر وقتی دکتر مارو دید یه لحظه خیره شد به ما، وبعد پرسیداز اینورااااااااااا

باز چی شده تعجبسوال

واما محمدرضا گلوش عفونت کرده بود وفاطمه هم سرما خورده بود که روز از نو روزی از

نو ،مامانی وقتی شما مریضید منم مریض میشم منم روحیه ندارم منم اعصابم بهم

می ریزه چکار کنم امروز عید بوده ولی من همش از دست این بیماریها حرص خوردم

انشالله که این فصل که پراز بیماری وویروس هست تموم بشه وشما دیگه مریض نشید

البته هیچ یک از نی نی های معصومخیال باطل

الان هم دارو خوردید وخوابید ولی با این همه ناارومی تو خواب معلوم

میشه هنوز حالتون بهتر نشده ناراحت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (22)

مامان ریحان
3 آبان 92 0:17
سلام
عیدتون مبارک
خدا قوت مامانی
چقدر سخته بچه ها مریض شن وای که که دو تا هم باشن
ایشالا بلا دور باشه و زودی حالشون خوب شه
قالب جدیدم مبارک خیلی خوشگله

چند وقته که پستارو رمز دار میکنم و چون رمز همشون یکیه رمزو به هیچ کس ندادم حتی خواهرام

هر چند تا پستی که تو هر ماه میذازم روز آخر هر ماه می بندمشون
نمیخوام مطالبم در دسترس خواننده های خاموشم باشه


سلام عزیزم چقدر خوشحال شدم اومدید پیشم ممنون
خوب عزیزم هرجوری راحتی ما ناراحت نمیشیم چون برا همه هست حتمآ دلیلی داره واسه خودت موفق باشید ریحانه جونو ببوس
تارا
3 آبان 92 21:36
خیلی نازن خدانگهشون داره براتون


ممتون گلم میام پیشتون
تارا
5 آبان 92 14:47
سلام عزیزم
ممنون منم خوشحال میشم ازینکه باهم دوست بشیم
منم لینکت کردم
واسم دعاکن


سلام عزیز دلم
منم خوشحال میشم واز اینکه منو لینک کردید ممنونم
مریم--------❤
6 آبان 92 13:21
سلامــــــــــــــــــ

اخیایشالله زود حال هردوشون خوب بشه


سلام مریم جون خوبی ممنون عزیزم
الهام
7 آبان 92 16:55
سلام به ما هم سری بزن


چشم اومدم
آیسان مامان ماهان
8 آبان 92 10:24
سلام ناهید جونم،عزیز دلم غصه نخور ایشالله زود زود خوب میشن


ممنون عزیزم الهی امین خدااز زبونتون بشنوه
آیسان مامان ماهان
8 آبان 92 10:24
عزیزم الان حال فاطمه و محمدم چطوره؟؟؟؟؟خوب شدن ایشالله؟؟؟؟؟

ممنون محمد رضا بهتر شده ولی فاطمه دوباره تب کرده این بار گلوش عفونت کرده
آیسان مامان ماهان
8 آبان 92 10:25
خدا به همه خوبا اجر دنیوی و اخروی بده به دکتر کیانیم همینطور والله این دورو زمونه همچی دکتر خوبی نوبرررررررره


الهی امین راست میگی عزیزم ادم دلسوز تو این دوره زمونه کمیابه
حباب
10 آبان 92 1:30
ایشالا که به زودیخوب خوب بشنچه مامان با سلیقه و خوش ذوقی با این وب دید

سلام حباب جون ممنون خدا کنه این بیماریها زود تمام بشه فاطمه باز تب کرده اینبار گلوش عفونت کرده به خاطر رفتن به مهد هست اونجا بچه ها هروز یکیشون مریضن وفاطمه ازشون میگیرهببخشید کامنتتو دیر گرفتم اخه وقت اومدن به اینجارو نداشتم

تارا
10 آبان 92 20:39
سلام گلم عیبی نداره همینجوری حوصلم سررفته بود گفتم یه گپی بادوستای گلم بزنم


سلام قربونت برم ببخشید دیگه
سپیده
11 آبان 92 10:33
با سلام. تصمیم داریم برای محرم آلبومی از کوچولوها با لباس محرم تهیه کنیم. در صورت تمایل عکس مربوطه رو برامون بفرستید تا در البوم ثبت ثبت کنیم. با تشکر


سلام سپیده جون چشم ممنون از کار قشنگتون واز اینکه به من هم خبر دادید ممنونم
هدیه خداوند
12 آبان 92 8:54
خصوصی عزیز

چرا نمی گم حتمآ می گم
ولی شما که ادرس نذاشتید اومدی ادرستون یادت نرهبذاری عزیزم


آیسان مامان ماهان
12 آبان 92 12:22
مرسی دوست خوبم ایشالله ماوریتهای بعدی میبرمش ینجوری ککلی خودم دلتنگی کشیدم..


الهی فدات بشم احساستو خوب درک میکنم دوری از بچه امکانش خیلی سخته
آیسان مامان ماهان
12 آبان 92 12:26
سلام عزیزم حال خودت و ناز گلا خوبه،چیکارا میکنین پست جدید نزاشتی،الهی فدات حتمی سرت شلوغه


سلام عزیزم ممنون من خوبم فاطمه هنوز خوب نشده سرم این مدت خیلی شلوغ بود الان هم بازم مشغولم ولی مگه کارخونه وکار بچه ها تمومی داره وقت خوبی برا پست گذاشتن پیدا نکردم ممنون عزیزم
S♥gAnD
12 آبان 92 14:46
وای الهی بمیرم..
بنده خدا..
ایشالله زود تر خوب شه
وا ازت یه معذرت خواهی بزرگ بزرگ بزرگ میخوام که خیلی وقت بود بهت سر نمیزدم.
اخه اصلا وقتم نمیرسه شرمنده

ممنون عزیزم خواهش می کنم به درسات برس من خودم هم گرفتارم ونمیرسم بیام بهتون سر بزنم ولی به زودی میام

مریم--------❤
12 آبان 92 15:41
خیلی دوستون داریــــــــمــــــــــــــ


ممنون منم دوستتون دارم عزیزم
هدیه خداوند
14 آبان 92 16:30
این ادرسمdararezoye1.niniweblog.com


چشم میام
مامان یاسمن و محمد پارسا
14 آبان 92 18:46
خسته نباشی مامان ایشالاه الان بهتر شده باشند


ممنون خدارا شکر بهترن
مامان یاسمن و محمد پارسا
14 آبان 92 18:49
وای مامان منم از این درگیریا دارمهر کدوم بچه ها که مریض شه اون یکیم در گیر میشه


اخی عزیزم بمیرم هرکی دوبچه کوچک داره همین مشکل براشون پیش میاد انشالله خدا بچه های شمارو هم زنده وسالم نگه داره
مامان یاسمن و محمد پارسا
14 آبان 92 18:54
عزیزم همونطور که خواستیدلینگ کردم


ممنونم عزیزم
مامان تنها
15 آبان 92 23:10
لینک شدی


مرسی عزیزم شما هم لینک شدید
مریم--------❤
16 آذر 92 19:40
سلام عزیزم اگه می خواید لایک کنید باید اول توی فیس بوک آن بشید بعد برید به همین لینکی که براتون فرستادم که اون موقع دیگه گزینه لایک براش فعال میشه. یه کار دیگه هم می تونید بکنید یه گزینه هست همون زیر مقاله که نوشته share می تونید روی اون کلیک کنید و بعد برید از همون جا توی ایمیلتون و به تمام دوستان و کسانی که آدرس ایملشون رو دارید بفرستید. ممنونم. علاوه بر این توی فیس بوک خواهرم هم این پست هست و می تونید همونجا لایکش کنید. فیس بوکش: Fatemeh Zendehboodi خیلی ممنون از همکاریتون
مامان ناهید
پاسخ
مریم جون چشم حتمآ سعی خودمو می کنم ممنون که توضیح دادید