محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره
فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره
پیوند زندگی مشترکمونپیوند زندگی مشترکمون، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

پرنسس وشاهزاده کوچولو مسافران پاییز وزمستان

پسر خوشگلم 21 ماهه شد.........

1393/5/25 10:02
نویسنده : مامان ناهید
939 بازدید
اشتراک گذاری

خوب من .........


نام تو مرا همیشه مست می کند


بهتر از شراب........

 

بهتراز.....................

 

خوب من .........


نام تو مرا همیشه مست می کند


بهتر از شراب........


بهترازتمام شعرهای ناب.......


بهتراز سروهای دلنشین وشاد........


بهتراز عطرهای خوب دنیا........


خنده های کودکانه ات هم مرا مست می کند ......


بهتر ازصدای آواز قناری ............


بهتراز صدای چهچه بلبل.....


گریه هایت نیز مرا مست می کند........


انقدر مست می کند که با هم، همصدا میشویم.........


خوبتر از خوبیها وقشنگترین موجود خلقت.......


تورا می پرستم چون وجودت از وجودم هست ..........


زیرا که تمام عالم برتو سجده کرد، آن وقت که خدا وند دستور داد؛.........


خوشگلم هر ماه که می گذرد امیدوار تراز همیشه بر ای

 

قد کشیدنت سرود عشق سر می دهم وخدارا

 

سپاس می گویم به خاطر لطفش ،

 

رحمتش وکرمش.........زیبا


اما دلتنگ روزهای کودکیت ........

 

مرا به فکر فرو می برد....


روزهایی که هیچ وقت تکرار نمیشود  تنها خاطراتش

 

باقی می ماند.........متنظر


تو بزرگ می شوی ولی من هرروز در دریای عشق تو

 

کوچکتر می شوم...........


عاشقم ......................


عشقی که باوجود دوفرشته زیبا کامل شد..........محبت


این عشق معنای تمام زندیگی چهار نفره ماست............محبتمحبتمحبتمحبت


تمام زندگی من وبابا در شما گلهای همیشه بهارم خلاصه

 

میشود آنوقت که صدای طنین انگیز خنده هایتان سکوت خانه

 

را می شکند وشما بر دوش پدر شادیتان را به اوج می رسانید

 

ومن نظارگراین همه شادی وعشقتان می شوم


مست می شوم چون با وجود شما خوشبختم .......

 

عشق می ورزم زیرا که شاهد بزرگ شدنتان هستم........

 

دلتنگ می شوم چون با قدکشیدنتان  من هم پیر

 

می شوم.........

 

اما باز هم اینها هم خوش است نفس ست زنگیست

 

امید است وآرزو...........

 

پسر مثل ماهم امروز 21 ماهه شد وقلب من را سرشار

 

از امید کرد مبارک باشه عزیزم

         

 

مامان جان الهی 200 سال زنده باشی

 

واماااااااااا...........

شیطنتهایت بس بسیار زیبا، شگفت انگیز و صدالبته

 

اندکی خطرناک شده اند

 

هرروز صدای مامان مامان گفتنت قلبم را به تپش می اندازدمحبت

 

وسلامهای مکررت الام مامانی(سلام مامانی)بغل

 

بوس کردنات، ناز کردنات ،من ، بابا ، آجی رو تو بغل فشار دادنت......بوسبغل

 

ژست گرفتن، چشماتو تنگ کردن .........عینک

 

هیس کردنات .....آروم حرف زدنات موقع خواب بابایی.........اجازه

 

آجی آجی گفتنات و وقتی بیدار میشی اول سراغ آجی میری بغل

 

واگر نباشد در کنج کنج خانه در پیش می گردی......

 

در خواست چیزی کردنات وبعد تشکر در قالب منون

 

(ممنون)گفتنات الهیییییییبغل

 

دکتر بازی کردناتون که از بس بیمار شدید خودتو دیگه نقش

 

بیمار ودکتر را بازی می کنید متفکر

 

 مو (موز)گفتنت که فعلآ روی دوری وعاشقشی........محبت

 

نی نی (می می )خواستنات که به محض خوابیدن من،

 

گرفتارت میشومعصبانیبغل

 

هانی هانی (ماشین)کردن ودَ دَ دَ بردنت که اگر هوس کردی

باید بری دَدَآرام

آجو(آقاجون) گفتن بعدشم پیشوند هانی ( بابای منو خیلی

 

دوست داری از همون کوچکی نه به خاطر موتورش ولی

 

الان علاقه ات دوچندان شده چون آقا جون با موتورش

 

بهت حال میده)خندونک

 

در کل علاقه شدید به خانواده من داری ودر عوض فاطمه

 

علاقه شدید به خانواده بابایی ، اونم عاشق عمه سلیمهمحبت

 

بیماری

 

تو این مدت خیلی بیماری کشیدی از گلو درد که بازم خوب بود

 

زیاد طولانی نشد ولی اسهال که معضلی شد برامون ویک

 

کیلو و نیم در عرض چندروز کم کردی ولی بعدِ بهبودیت در

 

عرض یک هفته جبران شد خدارا شکر......

 

الان شربت زینک نوش جان می کنیدخیلی هم

 

خوشتان میاد.......خوشمزه

 

شیطنتهای خطرناک

 

صندلیها همیشه بایدتو اتاق قرنطینه باشه یا رو هوا باشند.

 

چرا که شمای شیطون بر می دارید وبه واسطه همین صندلی

 

به همه جا سر در میارید با یک چشم بهم زدن

 

روی اُپن ،روی طاقچه، روی فر گاز  روی کابینت، توی

 

کشوی کابینت ،بالای طبقه های کمدتون، طبقه بالای

 

کمد دیواری ، روی میز خیاطی ،روی میز برش ،رو میز تلویزیون

 

به واسطه همین صندلی درِ راهرو سرویس بهداشتی را باز

 

می کنی وبه حمام سر در میاری عاشق

 

(حمام وحمام کردنی)

 

یکی دیگه از کارهای خطرناک بالارفتن از راه پله اتاق هست

 

که 10 تا پله دارد واما هرترفندی به کار گرفتیم تا شما را از رفتن

 

به بالا منع کنیم نشد وهر وسیله ای که جلوی راه شمارا مسدود

 

کرده ایم بازم نشد وشما ماهرانه که هر کاری می خواهید

 

بکنید به انجام می رسانیدبدبوقهر

 

نقطه ضعف آجی رو می دونی ومیری از کشو یه چنگال یا

 

قاشق میاری وبه طرفش میگیری ودنبالش می کنی و

 

میگی هوووووووووو هوووووو ومی خوای بترسونیشیطانشیطان

 

کلی مستقل شدی ،تاب بازی بدون گذاشتن محافظ ،اونم

 

با سرعت زیاد ، شلوار درآوردنت که بیشتر اوقات از دست

 

شما نیم وجبی به تنگ میایم وحتمآ حتمآ شلوار باید با کمربند

 

بسته شود یا لباسهای پیش سینه دارتنت باشدچشمک

 

واکنون در حال تمرین کردن لباس پوشیدنی که لباس

 

هرکی به دستت بیاد  می خوای تنت کنیخندونک

 

اینم بعداز بیداری وناز کردن ولوس شدنت وچقدر خوردنی میشی

 

این ضخمهای روی صورتت هم اثر بازی با آجی که تماس ناخنهای آجی به

صورتت که بالاخره با این اتفاق موفق شدم ناخنهای آجی را کوتاه کنم چرا که

این اجی به هیچ چیز راضی نمیشد واز علاقه شدیدی که به عمه سلیمه دارد

متآسفانه کارهایش را از ایشون تقلید می کند ومی خواهد مثل عمه اش

ناخنهایش بلند باشه ولی الان با هزار توضیح وخواهش دیگه از گذاشتن

ناخن منصرف شده ومی گوید مامان دیگه لازم نیست بهم بگی ناخنتو بگیر

من خودم بهت میگم که بگیریبغلمحبت

 

 

واینجا هم اومدم دیدم رخت خواب هارا ریختین وبا کمک دوچرخه به بالای

کمد دیواری راه پیدا کردید

 

 

حالا هم که قصد ندارید بیاین پایینخطا

 

 

عشق ونفس من فاطمه گلی منزل آقا جونمحبت

 

واما هدیه خاله فاطمه که از مسافرت برات آورده بود عاشق این چیزایی

وخاله جان هم سلیقه تو خوب میفهمه دستش درد نکنه

گذاشتم برا یادگاریچشمک

 

فدای ژستهات

 

افتادی دستت کثیف شده داری میگی که ها...... مامانی به به

(مامانی بریم به به کنیم)

اینم مهمانهای کوچولو که دیروز با مامان مهربونشون  خاله سمیه دوست

مامانی اومده بودن خونمون محمد رضای گل فاطمه خاله سمیه مبینا

دختر خاله فاطمه وفاطمه مامانی که بسی از رفتن آنها ناراحت بودآرام

 

محمدرضا تا این لحظه ، 1 سال و 9 ماه سن دارد :.

 

فاطمه تا این لحظه ، 4 سال و 7 ماه و 21 روز سن دارد :.

پسندها (8)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (60)

مهسا خانوم
25 مرداد 93 10:46
سلام خاله ناهید جان. 21 ماهگی مبارررررررررررررررررررررررک. راستش وقتی این پست و خوندم دقت کردم که چقدر کارهاش شبیه به کار های ایلیاست.خوب تونستم درک کنم. بله خوشبختانه همونطور که گفتین من تونستم موفق بشم حس مادر بودن رو تجزیه کنم.به دودلیل یکی اینکه شما خیلی خوب توصیف کردین ومنم مثل شما پیش رفتم.و چون خیلی با بچه ها سروکار دارم.وخیلی هم دوستشون دارمممممممممم.من سروکارم با بچه ها ست.کلا تو ی لاک اونام. به خاطر همین میتونم بفهمم شما چه حسی دارین.بعضی از این حس هارو باید تجربه کرد ونمیشه که نوشت وبرای دیگران بازگو کرد.چون واقعا توصیف شدنی نیستن.مثل همین که نوشتین اینم وقت بیدار شدنت که کلی ناز میکنی.شما اون لحظه رو حس کردین پس خووووووووووب درکش میکنین.ولی ممکنه کسی که هیچ گونه ارتباطی بابچه ها نداشته باشه خوب نتونه درک کنه.ولی شما از بس نویسنده ومادر خوبی هستین که میتونین تمام حس های تجربه شده رو به نحوی بنویسین که ما بتونیم درک کنیم. //////////////////////////////////////////////////// راستی ایلیا ی ما به با باجون میگه (آدون)وبه مامانم میگه(ماجون) خخخخخخخ فکرشو کنین وقتی میاد خونمون میگه (آجون وماجون).خخخخخ خیلی باحاله. از اونجایی که ایلیا اینا طبقه ی بالای ماهستن ایلیا روزی 20 بار از روی پله ها به تنهایی میاد ومیره. دوستون دارممممممممممممممممممممممممممممممم بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
مامان ناهید
پاسخ
سلام مهسا جان فدات بشم اون درک بالات تو حلقمه چقدر خوبه که به بچه ها علاقه خاصی دارید اینجوری می تونید در آینده مادر خوبی بشید که حتما میشید فدای ایلیا که معلومه خیلی با مزه هست..مهسا جون شما خوب نکته سنجی می کنید از اینکه شما هم چون دوستان دیگه ام خوب مطالبم را می خونید وتو عمقش میرید خوشحال و خوشبختم
علي شیرازی
25 مرداد 93 12:52
سلام آبجی مهربون خسته نباشی،انشاالله پسرت همیشه شاد و تندرست باشه بزرگ بشه یه زن خوشگل بگیره مثل ما مجرد نمونه،سپاس
مامان ناهید
پاسخ
ممنون وسپاس از شماانشالله شما هم ازدواجی موفق داشته باشید وزود وبلاگ بچه تون را تو این سایت برقرار کنید
بابا و مامان
25 مرداد 93 16:49
عزیز دلم 21 ماهگیت مبارک
مامان ناهید
پاسخ
ممنون خاله جون
بابا و مامان
25 مرداد 93 16:50
الاهی ای شیطون بلاها اون بالا چکار می کنید
مامان ناهید
پاسخ
جزء یکی از شیطنتهاشون واسترس به من
بابا و مامان
25 مرداد 93 16:52
فاطمه جونم داداش گناه داره هر وقت ناخنات بلند شد زودی بگیرش
مامان ناهید
پاسخ
چشم خاله جون دیگه به مامانم قول دادم اجازه بدم ناخنهامو بگیرم
مامان هدیه
25 مرداد 93 20:00
سلام ناهید جون 21 ماهگی پسل گلتون مبارک خدا همیشه حافظ فرشته هات باشه و تن شما و همسرگرامیتون هم سالم باشه و همیشه سایتون بالاسرکوچولوهاتون باشه به امید خدا
مامان ناهید
پاسخ
سلام هدیه جان شما خوبید؟ ممنون عزیزم همچنین شما سالم باشید
مامان کیانا و صدرا
25 مرداد 93 20:48
سلام خانمیخدا..... این فسقلیها اونجا چیکار میکنن؟؟؟معلومه این فاطمه خانم هم سیاستهای خانمی خاصی داره که گل پسرو مجبور به انجام خواسته هاش میکنه و باهاش دست به یکی میشهاز این زخمها کیانا و صدرا رو پاشون دارن یادگار سفرمونه که تو ماشین دعواشون شد و لنگهای همو زخمی کردن
مامان ناهید
پاسخ
سلام خواهری خوبید ......باور کن این همه جا برای بازی این همه وسیله بازی دارن همش از این کارها می کنن روزی چندبار کمد دیواری رو خالی می کنن من بیچاره به قول خودت گذت وار باید جمع کنم اره دیگه سردسته ش هم فاطمه خانم هستای وای پس دعوا کردن خواهر برادرها تو ذات همه بچه هاست بازم خدارا شکر تو پاشون هست محمد رضارو که نگاه می کنم می بینم همه جای صورت وگردنش خراش برشته دلم کباب میشه ...مگه می ذاشت ناخنهاشو کوتاه کنم منم که فکر اینجاشو نکرده بودم که اینقدر صدمه ممکنه به داداشش بزنه
الهام مامان امیر علی جون
25 مرداد 93 22:10
سلام ناهید جونم 21 ماهگی گل پسرتون مبارک باشه. ایشالله 210 ساله بشی محمدرضا خوشگل خاله
مامان ناهید
پاسخ
سلام الهام جان خوش آمدیدممنون عزیزم
الهام مامان امیر علی جون
25 مرداد 93 22:12
ووووووووووووی ژست هاشو. چه ناناز میشه.فاطمه خوشگله خاله ببین صورته داداشی ات رو چیکار کردی. افرین به دخمله خوب و جیگر که راضی شد ناخن هاشو کوتاه کنه
مامان ناهید
پاسخ
الهام جون خودت راحتی مه فعلآ یکی دارید انشالله امیر علی زنده باشه دوتا که شدن دیگه اعصاب برات نمی مونه خدا بچه هارا حفظشون کن یه بلایین دیگه
الهام مامان امیر علی جون
25 مرداد 93 22:13
دست خاله فاطمه هم درد نکنه که هدیه به این زیبایی خریده
مامان ناهید
پاسخ
ممنون عزیرم دست شما هم درد نکنه که اومدید وخوشحالمون کردید
مهسا خانوم
26 مرداد 93 12:11
سلام خاله ی مهربونم. من بعد از کلی سروکله زدن با این موضوع فهمیدم که چجوری میتونیم مثلا ادرسی رو توی وبلاگمون بزاریم بعد کلیک کنیم روش و.... . خوب هرچن این راه منطقی نیست وساخته ی مغز خود منه ولی خوب جواب گو هست. من توی صفحه ی دسکتاپم دوتا اینترنت دارم.یکی اکسپلورر یکی موزیلا فایر فاکس.اومدم با هردوتاشون وارد مدیریت وبلاگم شدم بعد از اونجایی که موزیلا فایر فاکس نمیتونه کپی پیست کنه اومدم با موزیلا رفتم توی ارسال پست جدید. با اکسپلورر رفتم توی پیوند های سایت . بعد مثلا ادرس شما رو با اکسپلورر کپی کردم وگذاشتم توی موزیلا که ارسال پست جدیدش باز بود.بعد اسمتون هم جلوش نوشتم. به همین راحتی. منتها وقتی کپی کردین توی ارسال پست جدید حتما حتما حتما حتما حتما اینترنت موزیلا فایر فاکس رو ببندید.حتماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خوب این روش با رزبلاگ که پاسخ گو بود.نی نی وبلاگ رو نمیدونم ولی فکر نکنم فرق داشته باشه.امیدوارم پاسخ گو باشه. راستی ممنونم بابت اینکه اومدین توی اون وبلاگم. درمورد اون سوالتون هم نه والا بلد نشدم.
مامان ناهید
پاسخ
سلام مهسا جان ممنون عزیزم که وقت گذاشتید راستش یه کم متوجه نشدم چون گفته بودید فقط کپی پیس هست یعنی ادرس رو چه جور لینک می کنیم نفهمیدم ولی تو خود نی نی وبلاگ یه گزینه هست که اگه بزنی یه همبن کار یعنی تو یه پنجره جدیدانجام میشه که من تا حالا امتهان نکرده بودم وحالا امتهان کردم دیدم چقدر راحت هست کار خاصی نمی خواد وبدون درد سراتجام میشه ممنون عزیزم
فایضه مامانِ عسل
26 مرداد 93 15:36
مبارکه خاله جان ... ماشالله ...... 20ماهگی گل پسرت مبارک باشه .
مامان ناهید
پاسخ
ممنون خاله جون
مریم طلایی
26 مرداد 93 18:58
سلام پس کوچولو در آستانه دو سالگی قرار داره ناهید جان من هنوز هم که بزرگ شدم نمی دونی چقدر ذوق می کنم وقتی از این چیزهای کوچولو هدیه میگیرم.... یه کمد دارم پر از همین چیزها. میدونم بزرگ تر هم که بشم باز این موگیر را و... رو دوست دارم
مامان ناهید
پاسخ
سلام عزیزم آره نزدیکه که دوساله بشه انشالله می دونم دخترا با این چیزهای ریزه میزه هست که زود بزرگ میشن از بس که به گفته خودت ذوق می کنن
فایضه مامانِ عسل
26 مرداد 93 21:53
ناهید جان نظرم رسید ؟
مامان ناهید
پاسخ
اره عزیزم نبودم که زودتر تایید کنم ببخشید
آیسان مامانی ماهان جون
27 مرداد 93 11:54
سلاااام ناهید جووووووونم و دو تا کلوچه های نااااااز و خوشمزه
مامان ناهید
پاسخ
سلام عزیز دلم خوب هستین؟
آیسان مامانی ماهان جون
27 مرداد 93 11:55
وااااااااااااای خدای من چه متن زیباااااییییییییییآقا مریدتممممممم،کلاس بزار بیایم سر کلاسات
مامان ناهید
پاسخ
ممنون آیسان جون شما قشنگ می بینید خخخخخخخ کلاس!!!! مگه دست نوشته ای زیباتونو یادتون رفته من که به پای شما نمی رسم دارم کم کم مغرور میشمااااااااا ههههههههههه
آیسان مامانی ماهان جون
27 مرداد 93 11:56
21 ماهگی پسر مهربونترین دوستم مبااااارک..ایشالله در پناه خدا و زیر سایه پدر و مادر بزرگ شی محمد رضای عزیززززم
مامان ناهید
پاسخ
مرسی خاله مهربان ونازم
آیسان مامانی ماهان جون
27 مرداد 93 11:58
ای خاله آیسی قربون شیرین زبونیات بشه عزیز دلللللللم
مامان ناهید
پاسخ
خدا نکنه خاله آیسی عزیزم
آیسان مامانی ماهان جون
27 مرداد 93 12:00
واااای خاله رو صندلی میری یا پله ها رو بالا میری مراقب خودت باااااش
مامان ناهید
پاسخ
خاله من فقط مایه اضطراب مامانمم همین امروز هم چنان استرسی بهش وارد کردم که با سردرد همراه شد
آیسان مامانی ماهان جون
27 مرداد 93 12:01
ای خداا چقدم زخمی زیلی شدیییییییییی...فاطمه شیطونم ناخوناتو کوتاه کن و رو صورت دادداشی چنگ ننداز
مامان ناهید
پاسخ
چشم خاله جون از این به بعد دیگه ناخن بلند نخواهم داشت
آیسان مامانی ماهان جون
27 مرداد 93 12:04
دست خاله فاطمه درد نکنه برا هدیه ها،خوشگلم برا شمام مبارکت باشه
مامان ناهید
پاسخ
ممنون خاله جونم
آیسان مامانی ماهان جون
27 مرداد 93 12:05
دور همیتون خوش و خرررررررررررمممممممممممم
مامان ناهید
پاسخ
ممنون خاله جون همچنیین شما شاد باشید
سحر
27 مرداد 93 12:32
مبارک مبارک. ان شاءالله که 100 ساله شی.
مامان ناهید
پاسخ
ممنون خاله سحر جونم
علی شیرازی
27 مرداد 93 14:19
واکنش زنها بعد از نگاه شوهرشون:. زن فرانسوی :عزیزم این نگاهت رودوست دارم…. زن المانی :نگاهت بهم حس خوبی میده زن ایرانی :چیه خبرمرگت؟بیا منو بخور!!
مهسا خانوم
28 مرداد 93 13:56
خاله جان یعنی مشکلتون حل شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگه حل شد خداروشکر.راستی ممنون اون وبم رفتین
مامان ناهید
پاسخ
اره عزیزم مشکل حل شدممنونم .........خواهش می کنم گلم ببخشید دیگه من هروقت وقت کردم حتمآدوباره بهتون سر می زنم دیروز بازم مهمان داشتیم امروز هم گرفتار کار خونه بودم
علی شیرازی
28 مرداد 93 14:00
توقع مردایرانی ازهمسرایده آلش: قد و قواره: شکیرا. هیکل: جنیفرلوپز. رنگ پوست: نیکول کیدمن. لب و دهن: آنجلینا جولی و اما اخلاق: خانم فاطمه ی زهرا...!!! بعد خودش چيه: قدو هیکل:محمدرضاشریفی نیا رنگ پوست : نصرالله رادش لب و دهن : ﺷﻴﺮ ﻋﻠﻲ ﻗﺼﺎﺏ و اما اخلاق اصغر قاتل
مامان امیرصدرا
28 مرداد 93 22:40
سلام ماشاالله به این وروجک های شیطون
مامان ناهید
پاسخ
سلام عزیزم...........خوبین ؟
مامان کیانا و صدرا
28 مرداد 93 22:55
سلام ناهیدیبازم مهمون داری؟؟؟؟کدوم طرف؟؟؟چه خبرا؟؟خوب و خوشین؟
مامان ناهید
پاسخ
سلام خواهر جون .........اره جانم یکی دوروزی مهمان داشتیم بعد رفتن مهمان هم که کلی کار وجمع وجور می مونه ...سلامتی عزیزم ..........قربومن بشم شما خوش باشید
مامان خانم
29 مرداد 93 17:33
سلام مامان ناهید. بچه ها خوبن ان شالله. ما برگشتیم و دوباره شروع به نوشت کردیم. دلم براتون تنگ شده بود. منتظر حضورتم عزیزم
مامان ناهید
پاسخ
سلام مامان فاطمه جون خوش آمدید واقعا داشتیم نگرانتون می شدیم این همه تاخیر برای چی؟به هر حال خوشحال شدیم انشالله از این به بعد در کنار ما باشید
اقازاده
29 مرداد 93 19:03
سلام ناهیدم بلاخره اومدم و شرمنده نتوستم این مدت بهت سر بزنم بچه های گلتو ببوس از طرف من قربونت برم
مامان ناهید
پاسخ
سلام عزیز دلم خدیجه جون..دشمنت شرمنده...... خوش آمدید چقدر این سایت وقتی شماها دوستان خوبم نباشید حال وهواش غریب میشه انشالله که دیگه هیچ وقت نبودنتونو حس نکنیم دوستتون دارم
مامان کیانا و صدرا
29 مرداد 93 21:56
ناهید جونم الهی قربونت برمچقدر شرمندم کردیواقعا ازت ممنونم که اینقدر با دقت پستها رو خوندیشبتون خوش عزیز دلم
مامان ناهید
پاسخ
خدا نکنه عزیزم این چه حرفیه منّت سرتون نیست این عادت منه که خوشم نمیاد بیام الکی نظر بذارم باید احترام شما دوستان گلم که اینقدر وقت می ذارید وبا عشق می نویسید را گذاشت اگر هم حوصله نداشته باشم یا کار داشته باشم کامنتی هم نمی ذارم تا سر فرصت دوباره بیام وپست با ارزشتون را بخوانم عزیزم منم مثل شما که به من لطف زیادی دارید احترامتون برام واجبه دوستتون دارم
√بهار مامانه برسام
30 مرداد 93 0:08
عـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزیزم خیلی از لطف و محبتت ممنونم و در ضمن خیلی لطف کردی که بهم یاد آوری کردی که از دوستای گل و قدیمیم هستی روی ماه دخمل ناز و پسر گل و خوشملت رو ببوس عزیز دلم
مامان ناهید
پاسخ
جــــــــــــــــــــــــــــــــــــــانمی فـــــــــــــــــــــدات بشم بهار جونم خیلی دوست داشتم دوباره باهاتون ارتباط برقرار کنم وحالا این بهانه ای شد برای دوستی مجدد چقدر خوشحالم بازم به مرام ومعرفت شما گلم چقدر من دوستای قدیمی زیادی داشتم هرچی سراغ گرفتم دیگه تحویل نگرفتن ولی بازم گه گاهی به عنوان خواننده خاموش میرم وسراغی میگیرم وبر میگردم بهار جون امشب برام خیلی شب خوبی شد ممنون از لطفتون
بهار مامانه برسام
30 مرداد 93 1:22
فدات شم عزیز دلم مگه میشه دوست جون خوبی مثل شما رو بدونم هست و بی تفاوت رد بشم؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! گل نازم من از شما ممنونم که اعلام کردی چون راستش من یه مدت دگیر یه ماجرای خیلی بدی بودم طوری که دیگه واقعا به جایی رسیده بودم که تا از دست دادن حواسم فاصله ای نداشتم...دوران بدی رو پشت سر گذاشتم و شکر خدا کرم حیدر و عنایت جدم مشکلم حل و ختم به خیر شد ولی متاسفانه باعث شده کمی فراموشکار شم طوریکه خیلی تویه زندگیم تاثیر بدی گذاشته و شاید باورت نشه اگه نمیگفتی من حالا حالاها یادم نمی یومد که زمانی با هم در ارتباط بودیم و الان واقعا خوشحالم که یه دوست گل و قدیمیم رو به لطف خدا پیدا کردم خدا رو شکر این میگو ها خراب شدن تا من بیام و پرسش و پاسخ سوالم رو مطرح کنم و خدا رو شکر که شما گل نازم مهربونی کردی و اومدی جواب دادی و بهم گفتی که قبلا با هم در ارتباط بودیم همه چی نو و جدیدش خوبه ولی دوست قدیمیش رو باید روی چشم گذاشت دوستت دارم عزیز دلم و میدونم انقدر مهربونی که منو میبخشی که این مدت اصلا پیشت نیومدم به جون برسامم حالات مشکوک به آلزایمر دارم مثلا تویه همین نی نی وبلاگ چندتا از دوستا بودن که مثل شما قبلا با هم در ارتباط بودیم و میدونم چندتایی بودن ولی هرچی فکر میکنم اصلا یادم نمی یاد حتی تمام لینک هامم سر زدم ولی باورت میشه چهره ها رو اصلا به یاد نمی یارم....... البته دکترم میگه به دلیل سختی و استرس زیادی که اون مدت داشتم و تحمل شرایط از حد توانم خارج بوده حالا اینطوری عوارض اون تنش ها خودش رو نشون داده......ولی بازم خدا رو شکر که هنوز دوست جون خوبی مثل شما عزیزم رو دارم و همین الان تویه یه پست ثبت موقت آدرس و خاطره ی امشب رو مینویسم تا دیگه این فراموشی لعنتی کار دستم نده دوستتون دارم عزیز دلم و الان انقدر حسم زیباست که خدا میدونه دقیقا مثل کسی که یه گمشده ای رو پیدا کرده کلی ذوق دارم روی ماهت رو از این راه دور میبوسم و از صمیم قلبم با تمام وجودم از خدا میخوام که به حرکت جدم همیشه ی همیشه هوات رو داشته باشه و برات بهترین ها رو مقدر کنه و فرزندان گل و عزیزت رو در پناه خودش حفظ کنه و خوشبخت و عاقبت به خیرشون کنه و سایه ی همسر محترمتون رو بر سرتون مستدام نگه داره و همیشه خوشبختی و آرامش در زندگیتون جریان داشته باشه روی ماه ماه و خورشید زندگیت رو از طرف من ببوس ماشالله خیلی با نمک و ناز هستن؛خدا حفظشون کنه
مامان ناهید
پاسخ
خدا نکنه بهار جونم منم فدات بشم که هنوز همانطور مهربون ودلنشینی منم خیلی خوشحالم که دوباره ارتباطمون با هم برقرار شد گلم من یه بار تو پرسش وپاسخ از یکی از دوستان شنیدم که دلنگرانتون بود ومی گفت شما سراغی از بهار جون ندارید نیستش می گفت آخرین باری که از شما خبر داشته ناراحت بودین منم همینکه فهمیدم اومدم دیدم خیلی وقت هست آپ نکردید ولی چیز ناراحت کننده ای ندیدم اما بازم نگرانتون شدم تا اینکه بعد مدتی تو پرسش وپاسخ دیدمتون خیلی خوشحال شدم شاید همون موقعی بوده که درگیر بودید بمیرم الهی که اینقدر گرفتار بودید که روی هوش وحواستون اثر گذاشته ولی نگران نباش منم دست کمی از شما ندارم اونقدر فراموشیم زیاد هست که دارم فکر می کنم به زودی الزایمر اونم از نوع شدیدش میگیرم بهار جون فاطمه یه حرفها وبامزه گیهایی می کنه تا میام بنویسم همه رو یادم میره هرچی فکر می کنم یادم نمیاد خیلی کلافه امعزیزم انشالله که دیگه همیشه باشید واین فراموشی لعنتی که همه دامنگیرشن هم تمام بشه وشما سلامت باشید وبرسام عزیز وگلم را هم براتون نگه داره ممنون بهار جونم که دوباره منو قابل دوستی دانستید من کیم که ببخشم شما باید ببخشید که متوجه ناراحتی وگرفتاریتون نشدم وخوشحالم که مشکلتون حل شده فقط اینوبگم واقعآ از صمیم قلب خوشحالم این هم برام یکی از بهترین خاطره ها در سایت نی نی وبلاگ بود می بوسمتون عزیزم
مهسا خانوم
30 مرداد 93 1:39
نتاییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییج + بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
مامان ناهید
پاسخ
خخخخخخخخخخخ باختیم دیگه
مهسا خانوم
30 مرداد 93 1:40
ببخشید ادرس یاد رفت اینم ادرس تا راحت تر بیاین وبم
مامان ناهید
پاسخ
اومدم گلم من رای خودمو دادم
کیانوش
30 مرداد 93 11:32
سلام ناهید خانوم من دوست مهسا هستم و در مسابقه ی مهسا جون برنده شدم لطفا به من رای بدید
مامان ناهید
پاسخ
تبریک میگم چشم اومدم رای دادم
مامان خانم
30 مرداد 93 12:28
سلام مامان ناهید عزیز خیلی خوشحالم کردید که بهم سر زدید. دیروز رمز رو خصوصی برات گذاشته بودم. مثل اینکه نیومده الان دوباره توی خصوصی برات می ذارم عزیزم. روی ماه محمد رضا کوچولو و فاطمه جون رو جای من حتما حتما ببوس. خیلی ماهن این بچه ها خدا حفظشون کنه
مامان ناهید
پاسخ
سلام مامان فاطمه عزیزم منم خوشحالم ممنون از بابت رمز چشم میام..........ممنون شما هم فاطمه ناز را ببوسید
الهام
30 مرداد 93 14:05
21 اُمین ماهگردت مبارک محمد رضای عزیزم
مامان ناهید
پاسخ
سلام خاله جون ممنونم..الهام جان چقدر خوشحالم که حضور پیدا کردید عزیزم
مهسا خانوم
30 مرداد 93 19:46
خاله ناهید کممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممکم کن لطفا بیاوبم یک اپ مهم دارممممممممممممممممممممممممممم
مامان ناهید
پاسخ
اومدم عزیزم
مهسا خانوم
30 مرداد 93 19:46
راستی اینم ادرس
مهسا خانوم
30 مرداد 93 21:03
وای خاله کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مردم از بس منتظرت موندم دارم گریه میکنم لطفا بیاوبم.رمز رو که داری. از بس خبرم بده که داغونم کردهههههههههههههههههه بیا خواهشااااااااااااااااااا
مامان ناهید
پاسخ
مهسا جان ببخشید خونه نبودم رفته بودم خونه خواهرم شرمنده حالا که بهم نیاز داشتی من نبودم بمیرم الهی
مهسا خانوم
30 مرداد 93 21:22
خالهههههههههههههه چیشد پس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مردم دیگههههههههههههههههههههههههه لطفا زود بیا .دارم میمیرم
مهسا خانوم
30 مرداد 93 21:22
خالهههههههههههههههههههههههههههههههههه
مامان ناهید
پاسخ
جـــــــــــــــــــــــــــــان خاله ببخش گلم دیر رسیرم فکر کنم الان خوابی
مامان مهنا
30 مرداد 93 22:20
عزیزم
مامان ناهید
پاسخ
ای جان مامان مُهَنّا جون شماییدخوش آمدید یایا مردیم چه خبر شده بی خبر میاین بی خبر می رید حالا هم بدون هیچ حرفی
علی شیرازی
30 مرداد 93 23:09
دلم گرفته خیلیم گرفته،اگه به خودکشی اعتقاد داشتم و از عذاب بی پایان جهنم نمیترسیدم خیلی وقت پیش خودکشی کرده بودم،خدایا این چند روزه اگه به دادم نرسی معلوم نیست قراره چه بلایی سرخودم بیارم،خدایا دارم گریه میکنم یه نگاهی هم به من بنداز با این که بنده خوبی نیستم ولی لطفتو از من دریغ نکن
مامان ناهید
پاسخ
علی آقا چی شده لطفآ خودتونو کنترل کنید مرد که گریه نمی کنه خوب چرا خودکشی؟ مگه هرمشکلی میشه آخر دنیا ؟حالا بگید چی شده شاید کمکی از دست من ودوستان برآمد براتون انجام بدیم
مهسا خانوم
31 مرداد 93 11:41
سلام خاله ناهیدم.ببخشید که مزاحمتون شدم.واقعا ببخشید ممنون بابت دلداریتون.اون آدم از بس احمق بوده که ایمیل خودش رو وارد کرده منم فهمیدم اسمش چیه. ولی ترسم از هک شدن وبلاگمه.هنوز دارم میلرزم از ترس
مامان ناهید
پاسخ
سلام عزیزم خواهش می کنم ولشون کن هیچ کاری نمی تونن کنن
الهام
31 مرداد 93 15:08
مامان ناهید
پاسخ
الهام جان ممنون عزیزم چقدر شما گلید فدات بشم که در هر شرایطی در فکرم بودید می دونستم یه دلیلی داره کارشون صددرصد درست هست فدای احساس ومعرفت قشنگت بشم
مامانی
31 مرداد 93 19:48
سلام خاله جون ۲۱ ماهگیت مبارک انشالله همیشه سالم و شاد باشی در کنار پدر و مادرت.
مامان ناهید
پاسخ
ممنون عزیزم قدم رنجه فرمودید قدمتان روی چشم بهتون سر می زنم
مهسا خانوم
1 شهریور 93 1:01
خاله جون خواهش میکنم کمکم کن.تهدید کرده که تا 15 روز دیگه وبلاگمو هک میکنه خاله خواهش میکن کمکم کن.دارم میمیرم.مدیریت خاک برسر رزبلاگ جواب نمیدههه از بس گریه کردم کور شدم. راستی اگه روزی نبودم بدونین هک شدم. خداحافظ
مامان ناهید
پاسخ
خوب هزار راه حل هست که نمی تونن هک کنن ویا می تونن برگردونن مگه این شخص کیه باهات دشمنی داره؟ والا من موندم چی بگم انشالله که اتفاقی نمی افته اینجا شنیدم وب یکی از دوستان هک شده بود مدیریت برگردوند رز بلگ شاید بتونه مشکل شمارا حل کنه بازم تلگراف بزن
علی شیرازی
1 شهریور 93 3:54
خواهرمهربان،الله مهربان نگهدار خودت و بچه هات و همسرتون باشه،زنده باشی
مامان ناهید
پاسخ
ممنون خدانگهدار همه باشه
مهسا خانوم
1 شهریور 93 10:10
سلام به فاطمه ومحمد رضا جااااااان.ومامان خوبشون خاله جون نمیدونم وقتی که داری این کامنت رو میخونی هک شدم یانه ولی احتمال میدم هنوز هک نشده باشم. خاله جان من ادرستونو کپی کردم تا وقتی که هک شدم رابطه به طور کلی قطع نشه.پس میام وبهتون سر میزنم. موفق باشین.فکر کنم این کامنت اخرم باشه.
مامان ناهید
پاسخ
مهسا جان ناراحت نباش انشالله که همچین اتفاقی نمی افته هرکی هست داره اذیتت می کنه
مامان امیرصدرا
1 شهریور 93 12:18
سلام حالتون خوبه ؟ در سلامتی کامل به سر میبربد
مامان ناهید
پاسخ
سلام عزیزم خوبیم شما خوبید ممنون که فراموش نمیشیم
مامان کیانا و صدرا
1 شهریور 93 15:34
سلام خواهری جونآپ نشدی خواهر؟؟؟امیدوارم خوب و سلامت باشید
مامان ناهید
پاسخ
سلام آبجی جون راستش وقت مناسب برا آپ کردن گیر نمیارم همش باید آخر شبی باشه که بچه ها خواب باشن که بعضی شبها اونقدر خسته وخوابم میاد که نای اومدن به نت را ندارم ممنون از توجه ات عزیزم
مهسا خانوم
1 شهریور 93 16:51
سلام خاله ای. تابلو هست که یک مرده.از اخلاق گنده ش واون حرفای زشتش پیداس.نمیگم به خاطر اینکه حرف بد میزنه مرده.ولی اگه کامنت هاشو بخونین متوجه میشین اینا دست نوشته ی یک مرده. شما پرسیدی کامنتاش کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بنظرتون اون کامنت های زشتشو باید تایید کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بعضی هاش از بس زشته که روم نمیشه بخونمشون ولی یک پست رمز دار میزارم حرف هاشو کپی میکنم تا دوستان متوجه بشن که من توی چه وضعی هستم. خاله ای برو خصوصی رو چک کن ای پی شو گذاشتم.. راستی خاله جون من بعداز به دست اوردن یک سرنخ هایی متوجه شدم که یکی از کسایی هست که لینکش کردمممممم به خاطر همینم کلی گریه کردم که چرا باید از یک دوست ضربه بخورم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟حالا به دست اوردن این سرنخ ها خیلی طول شید وگرنه براتون تعریف میکردم اگه بدونین چه آدم زیرکی هست که هنگ میشین. داشتم توی تخت خوابم فکر میکردم کی میتونه باشه.یکم فکر کردم یهویی چیزایی مثل رعد از توی سرم میگذشت. که بععععععععععععععععله.فهمیدم کار کیه.ماجرا برمیگرده به مدتهاپیش.نمیتونم همشو تعریف کنم براتون اخه خیلی طولانیه از همون قدیما این به فکر هک کردن من بدبخت بوووووووده. الانم داره به یک نتایجی میرسه.توی یکی از پیام هاش گفته جوجه برو بگرد دنبال یک هکر گیر تا منو مسدودم کنه.وگرنه هکت میکنم.14 روز فرصت داری. راستی خاله جون فکر کنم هک نه حک اخه خودشم اینجوری مینویسه (هک)
مامان ناهید
پاسخ
مهسا جان ناراحت نباش همه چیز درست میشه
مهسا خانوم
1 شهریور 93 16:55
وای خاله فراموشم شد نطر قبلی رو خصوصی کنم.لطفا تایید نشه
مامان ناهید
پاسخ
حتمآ عزیزم
مهسا خانوم
2 شهریور 93 9:15
خاله ول کن پیام قبلمو نادیده بگیر اخه درست نشد.وللش.وایمسم تا هک شم.پس لطفا تغییری توی ادرسم ندههههههههههه
بابا و مامان
2 شهریور 93 13:59
مهسا خانوم
2 شهریور 93 21:14
سلام.اگه گفتی چخبره خالههههههههههههههههههههههه؟ بدوبیاوبم یک خبر خووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووب رمز رو که داریییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
الهام
7 شهریور 93 2:13
ناهید جون ممنونم از لطفت عزیزم فکر کنم مدیریت برای این سوال شما رو تایید نکرده که کسی نیاد اونجا به دولت و هواپیمایی فحش بده عوضش خودشون تو خبرهاشون اعلام کردند و تسلیت گفتند. نمی دونم این جا رو دیده ای یا نه؟ http://news.niniweblog.com/post137.php در ضمن نیست که مطمئن هم نبودند از صحت خبر، جرات اعلامش و نداشتند. اینقدر آدم های بد تو دنیا وجود دارند که احساسات دیگران و به بازی می گیرند که مدیریت دیگه از همه ترسیده. چند روز قبل یک نفر برام پیام گذاشت که منم داغدار شدم رفتم وبش و نمی دونی چه حالی داشتم بعدش فهمیدم وبش و حرف هاش و همه شون دروغی هستند. جالبه که بعدا دیدم برای خیلی ها نظر گذاشته که بیاید به وبم من داغدارم...اتفاقا خیلی از هم لینکی هاشم از این وب هایی بودند که مسدود شدند هدیه هم تو لینک هاش هست برو ببین... می بینی یه مشت نوجوان این طوری با احساسات مادرها بازی می کنند. http://mmmm.niniweblog.com خودم که حوصله نداشتم راست و دورغی شو دربیارم به مریم جون گفتم بره ببینه چه خبره آخه خوندن همون پست اولیش به نظرم یه جورایی عجیب بود. مریم جون که خوند گفت کلی تناقض تو نوشته هاش هست و مشخصه دروغه. منم تو پست آدمک مخصوصا نظرات و غیر فعال کردم که دوستان به دولت و هواپیمایی فحش ندن و مدیریت وب من و مسدود کنه. میخواستم اون پست و ننویسم ولی دیدم سکوت کردن در برابر یه همچین جنایتی از من بر نمیاد. پس جالبه که مدیریت نوشته های من و تو پرسش خودم که مطرح کرده بودم پاک نکرده. احتمالا من و درک کرده دیده حالم خرابه نوشته هام و پاک نکرده دنیای نامردیه ناهید جون. دیروز نبودی حال خانواده هاشون و ببینی! واقعا متاسفم برای کسانی که جون مردم براشون کوچک