دوبار پستم پرید..............بیست وهفتمین ماهگرد پسر نازم
سلام دوستان خوب وهمیشه همراهم
وسلام بچه های گلم
الان اینقدر اعصابم خورد شده که دلم می خواد فریاد بزنم
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چون امروز دوبار یه پست نوشتم چنان طولانی وبا احساسات بالا وهردوبار
به جای ارسال دستم خورد به یه جایی که حتی خودم هم نمی دونم
به چی خورد وحذف شد
فکر کنم تاوان گناه امشبم بود
خدایا منو ببخش
خدایا اگه اینطور باشه ممنونم که مجازاتم این بود
خدایا خواهش می کنم دیگه از گناه امشب من چشم پوشی کن
وهمین مجازات برام مثل آخر دنیا بود
کوچولوهای ناز من ،من باید به گناه امشبم اعتراف کنم
امشب حال خرابی داشتم خیلی بد.............
اومدم با این اوضاع خرابم با فاطمه تکالیفشو کار کنم از بس بازیگوش کرد
ومن تحمل کردم آخرش به خاطر یه آدامس با داداشش دعواش شد بازم
هیچی نگفتم دوباره اومدم باهاش تکلیفشو کار کنم شروع کرد به نق نق
کردن واذیت کردن آخرشم زد زیر گریه وناز کردن دیگه زمینه یه تنبیه حسابی
فراهم شد که فاطمه را رها کنم وبرم داداششو بخوابونم اونم بدترین تنبیه ش
قهر کردن منه اومد چنان گریه ای به راه انداخت که بیا باهام کار کن قول میذم
دیگه گوش بدم ودرسمو بخونم گریه هم نکنم ولی من دیگه نمی تونستم تحمل
کنم همش به خاطر اون نبود فقط عصبانیتمو بیشتر کرد باباشم کشیک بود دیگه بدتر
هرچی بهش میگم مگه خوابت نمیومد برو بگیر بخواب نمی خواد درس بخونی بسه
همینجور پشت سر هم گریه میکرد وداد می زد منم نفهمیدم چطور شد بهش
سیلی زدم
خدا منو بکشه خدایا الان دارم خفه میشم بهم صبر بده آخه امشب چه شب بدی
بود چطور صبح بغلش کنم هنوز حُق حُق هاش تو گوشمه می خواستم بغلش کنم
ولی به خاطر اینکه بفهمه این یه تنبیه بود برا همیشه از دلم گذشتم
فاطمه جون منو ببخش مامان جون فدات بشم
اصلآ یادم رفت این پستی که نوشته بودم در مورد چی بود
ماهگرد 27 ماهگی محمد رضا
عزیزم ماهگرد 27 ماهگی یا 2 سال و3 ماهگیت مبارک
ببخش که همه دلنوشته هام پرید
فاطمه جون هم نگاهت هم نام تو نیزمرا مست می کند
دوستان به این لینک هم سر بزنید نیاز به دعا برا بچه ش داره لطفآ