محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره
فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره
پیوند زندگی مشترکمونپیوند زندگی مشترکمون، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

پرنسس وشاهزاده کوچولو مسافران پاییز وزمستان

عزیز نازم 20 ماهگیت مبارک..........دلنوشته های مادرانه برای پسرم

1393/4/25 9:49
نویسنده : مامان ناهید
2,324 بازدید
اشتراک گذاری

سلااااااااااااام

 

محمد رضای مامانی فدای اون چشمای خوشگلت

 

قربون اون شیطنتهای شیرینت............محبتبغل

 

عزیزدلم من میمیرم برا اون آواز خواندنات که هرو روز فضای اتاق رو پر می کند

 

عزیزِ نازم شما امروز یک سال وهشت ماهه شدید

 

از فردا روز قشنگی برای شما خواهد بود روزی که پرونده ماه بعدیت باز میشه

 

پرونده 20 ماهگیت بسته شد و21 ماهگیت روزهای قشنگی را در انتظارت داره

 

در کنار من وبابایی وآجی فاطمه 0291.gif

 

دعا می کنم این ماه شیرینتر از ماهای دیگه برای شما وما باشه

 

عزیزم 20 ماهگیت مبارک خدارا شکر که این ماه زیبارو با تمام خوشیهاش

 

وناخوشیهاش به اتمام رساندی1193378426-429.gif

 

جشنجشنجشنجشنجشنجشنجشن

 

 

دلنوشته هایم اضافه شده

 

 

لطفآ بفرمایید ادامه مطلبآرام

 

چند ساعت بعد نوشت:

 

 

پسر خوشگلم تو ، نفس منی، تویی که هرلحظه
 
با تپش قلبت دلم بی تاب میگرد که درآن لحظه به

 

چهره معصومت بنگرم  آرامش را در وجودم حس      
        
می کنم، تو معنای زندگی منی ، صدای طنین آنگیزت     

 

هر روز سکوت خانه را می شکند وچه زیبا آواز سر

 

می دهی وچیزهای به ظاهر نامفهومی را بر زیانت

 

جاری می کنی وچه شوقی دارد این دل ما برای      
          
شنیدن آهنگ صدایت،

 

تو دومین هدیه زیبای خداوندی ،که خداوند به ما لطف بخشید که

 

باشی تا آرامشمان دوچندان شود تا هروز با آجی آجی گفتنات ومامانی

 

مامانی کردنات وبابابابا .......... ماراسرشاراز عشق به خود کنی آن

 

لحظه که با خنده به دنبالت دوان دوان چون کودکی همپا بازی کودکانه

 

را باتو شروع می کنم چقدر صدای خنده ات زیباست وچقدر تمام

 

احساساتت را به نمایش می گذاری اون لحظه من هم چون شما

 

کوهی از عشق از صفا از انرژی میشوم چقدر از خود بی خود میشوم

 

وچقدر اون لحظه به خود می بالم که خدایا اااااااااااآیا من سزاوار این

 

همه خوبی ولطف هستم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

 

قشنگتراز این ،آن لحظه ایست که لبه های کوچکت را بر لبای من

 

می گذاری وبوسه ای از وجود پاک ومعصومت به لبان من هدیه می دهی

 

بوسه ای شیرینتراز بوسه ات را تاکنون حس نکرده ام

 

 

چقدر زیبا میشوی وقتی سجده های مکررت بر سجاده که تقلیدی از پدر........

 

وچقدر عشق می ورزم به تو که  سجده هایت پاکتراز سجود ماست
 
شیطنتهای کودکانه ات که گاهی وقتها دلم را ازترس می لرزاند .........

 

تورا دوست دارم با همه شیطنتهای تلخ وشیرینش

 

 

هروقت که گریه می کنی طپش قلبم چنان به اوج می رسد که تنها

 

در آغوش توست که آرام میگیرد آغوشی که تنها مختصِ به ما ،مادرو فرزند

 

است که هیچ کس جز مادر وفرزند نمی تواند احساسش کند، که قلبها از

 

 

 وجود همین آغوش گرم هست که به این احساس زیبا معنا
 
می بخشد
 

 

 

 

عزیزکم کاش مادری نمونه بودم اما نیستم کاش می توانستم تمام لحظات

 

زندگیت تورا شادکنم کاش می توانستم همه کارها وگرفتاریهارو کنار می گذاشتم

 

فقط دل کوچک تورا شاد می کردم از خداوند بزرگ در این شب عزیز شب شهادت

 

امیر بزرگوارمان علی (ع)می خواهم همه اون کم حوصلگی وکم طاقتیم  را از وجودم

 

پاک کندتا برایتان مادری نمونه باقی بمانم

 

 

  ای همه هستی وجودم ، پسر عزیزتراز جانم نمی دانم در چه جمله ای

 

توراوصف کنم که لایقت باشد هیچ واژه ای را نمی یابم تنها می توانم بگویم

 

عاشقانه دوستت داریم وتا زنده ام سجده شکر می نمایم به خاطر بودنت

 

شکوفه زیبای زندگیم ..........

 

20 ماهگیت مبارک .............

 

پ ن پ: محمد رضا در این سن شطنتش دوچندان شده .......صندلی رو بر

 

می داره واز اون بالا میره وهرچی به دستش بیاد با کنجکاوی تمام آن را ورانداز

 

می کند ولی جالب اینکه سعی می کند از دستش نیفتد که خراب بشهزیبا

 

رو راه پله های منزل تو طاقچه  مخصوصآ تو یخچال رو اپن وتو کشوهای کمد

 

وکابینت سرویس بهداشتی رومیز خیاطی همه خودشو جای دادهبغل

 

 

ظهرها که میرم تو حیاط به جوجه های فاطمه وخودش غذا بدم میاد دنبالم

 

ووقتی میگم پاهات اوف میشن گرمه سرجاش دم در حال منتظرمی ایسته

 

تا من برگردم ولی دیروز برای اولین بار دیدم خودش به تنهایی کفششو پوشیده

 

اومده دنبالم نمیدنید چقدر ذوق کردم که باورم نمیشد اینقدر توانسته استقلال

 

داشته باشدعینکمحبت

واین مدت درآوردن شلوراش معضلی شده برای من که چهاردنگ حواسم بهش

 

باشه که مای بی بیشو در نیاره آخ پسرکم بزرگ شده ونمی خواد که

 

مامی بشهخندونکطلاوجواهرات،گردنبند،زیورآلات,جواهرات سال،ساعت،ساعت مچی

......................................

 

پ ن پ :محمدرضا تا این لحظه ، 1 سال و 8 ماه و 0 روز سن دارد :.

پسندها (5)

نظرات (29)

نیلوفر
25 تیر 93 14:37
فروش عروسک های دستبافت با قیمت مناسب به وبلاگم سر بزنید http://honarhayeme.blogfa.com/
حباب
25 تیر 93 15:51
سلام ناهید جوووون....به به دستت درد نکنه عزیزم که نشانگرموس رو عوض کردی خیلی عالی شد ممنون به حرفم احترام گذاشتی خانننننممممم.....
مامان ناهید
پاسخ
ممنون عزیزم حباب جون خوبید...........خواهش می کنم شما دوستان برام عزیزین واحترامتون واجب گلم
مریم طلایی✿
25 تیر 93 15:57
به خوشی و سلامتی
مامان ناهید
پاسخ
ممنون مریم جون
مریم طلایی✿
25 تیر 93 15:57
پست قبل و رمز دارش کردی
مامان ناهید
پاسخ
اره مریم جون
مامان سوده
25 تیر 93 17:59
ناهیییییییییییییییید خودمو از دستت میکشمهااااااااااا برو خصوصی
مامان ناهید
پاسخ
چی شده سوده جون خدارحم کنه
مریم طلایی✿
25 تیر 93 18:43
آدم واقعا اسم بعضی کتابارو نمیتونه چیکار کنه... حالا من گوساله ام که خوبه،میخواستم رمان "گتسبیی بزرگ" و بخرم تلفظش و بلد نبودم اسمش هم تقریبا از یادم رفته بود بیچاره کتاب فروش کلی معطل شد تا من اسمش درست یادم بیاد...وقتی هم یادم اومد تلفظ ش و بلد نبودم
مامان ناهید
پاسخ
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
مامان سوده
25 تیر 93 19:22
سلام ناهید جان انقدر گلی انقدر ماهی انقدر مهربونی که حد نداره...امشب یادت نره ما رو دعا کنی عزیز مهربونم.من باهات شوخی کردم عزیزم ..معذرت میخوام ناراحت شدی نازنینم...باید بری قسمت ویرایش قالب وبلااگ اونجا که نوشته نظرات رو پاک میکنی هر جمله ای که میخواهی رو مینویسی عزیزم.اگه متوجه نشدی بگو بیشتر توضیح بدم عزیزم.ناهید جان شما دادی قالب وبلاگتو ساختن؟منم از قسمت بریم بالا خیلی خوشم امد ...خدا بچه های گلتو برات نگه داره انشاالله عزیزم
مامان ناهید
پاسخ
سلام سوده جون عزیز دلم شما خودتون گلید ، ماهین، نفسین، نه بابا چیزی نگفتید که من ناراحت بشم من شرمنده اماز راهنماییتون ممنونم باشه اگه نتونستم بازم مزاحم میشم یکی از دوستان برام ساختن ببین آموزششو تو دخملی شکلک هست من دارم قالبمو عوض می کنم چون کیفیت عکسش بدشده قالب قبلی رو بیشتر دوست داشتم ولی چون عکسهاش پرید اینو برام ویرایش کرد ولی کیفیتش بد شده دوست دارم خودم یاد بگیرم درست کنم اگه یاد گرفتم برا شما هم حتمادرست می کنم دعا کن یاد بگیرم اونوقت خیلی خوب میشه
الهام مامان امیر علی جون
26 تیر 93 1:24
20ماهگی ات مبارک گل پسر
مامان ناهید
پاسخ
ممنون عزیزم الهام جون
الهام مامان امیر علی جون
26 تیر 93 1:25
آیا در رؤیاهایتان ، سبکبالی و لذت پرواز روح را احساس کرده اید ؟ شب قدر، رؤیایی است که به حقیقت می پیوندد . . . التماس دعا
مامان ناهید
پاسخ
محتاجیم به دعا عزیزم چشم
مامان امیرصدرا
26 تیر 93 8:02
عزیزم مبارک باشه ایشاالله همیشه سلامت و خوشحال باشی
مامان ناهید
پاسخ
ممنون عزیزم
مامان کیانا و صدرا
26 تیر 93 9:00
سلام خوبین؟میبینم باز مادر و پسر دل میدن قلوه میگیرنخب پس منتظر دلنوشته بعدی برای فاطمه جونی هستیمامید که همیشه خودتون و گلهای خوشگلتون در سلامت و ارامش باشیدخواهر یه فکری برای مراسم پوشک گیرون بردار...بچه کلافه شده
مامان ناهید
پاسخ
سلام عزیزم چکارش کنیم ما هم دلمون به همین دل دادن وقلوه گرفتنها خوشهچشم یه دلنوشته قبل این برا فاطمه داشتم فکر کنم رمزدار باشه برا تولدش بودچشم عزیزم به خدا تو فکرشم که بعضی وقتها یادم به فاطمه که میاد برا پوشاک گرفتنش نمی تونم دوباره اون اتفاقات نا خوشایند رو تجربه کنم دارم دنبال راهکار بهتری میگردم که دوتاییمون داغون نشیم
بابا و مامان
26 تیر 93 12:08
20 ماهگیت مبارک عزیز دلم الاهی من فدات بشم اوازه خونه من
مامان ناهید
پاسخ
ممنون خاله جون...........خدا نکنه
بابا و مامان
26 تیر 93 12:09
فداتون بشم ببین چه کنسرتی راه انداختن
مامان ناهید
پاسخ
تازه موزیک سحرگاهیمو ندیدی خاله
سوگند
26 تیر 93 12:34
سلام خاله ناهید شرمنده من دیشب با خالم مسجد رفتیم تا ساعت 1 دیگه اومدم هم مامانم سردرد داشت داداشمم اذیت میکرد نتونستم نت بیام.. شما اون قالبی رو که دوست داری بگو..من برات کدشو با تلگراف یا با نظر میفرستم..پس زمینه هم همینطور.. اهان راستی بالابر رو هم از سایت اوازک گرفتم..
مامان ناهید
پاسخ
سلام سوگند جون خواهش می کنم عزیزم ممنون چشم میام بهت میگم عزیزم
سوگند
26 تیر 93 12:39
عزیزم دلم 20 ماهگیت مبارک... ببین مامانت چه قدر دوست داره..حسابی قدر مامانتو بدون
مامان ناهید
پاسخ
ممنون خاله سوگند چشم اطاعت امر
بابا و مامان
26 تیر 93 17:18
مامان جون با یه قصه جدید اپم
مامان ناهید
پاسخ
ممنون عزیزم چشم حتمآ
مامان امیر مهدی (سوده)
26 تیر 93 18:44
سلام گل منظورم شکلک نبود بجای شکلک عکس امیرو میخوام بذارم اما نمیتونم
مامان ناهید
پاسخ
اومدم پیشت عزیزم دنبالشو گرفتم همه چیز حل شد
سوگند
27 تیر 93 12:55
کد پس زمینه
مامان ناهید
پاسخ
سلام سوگند جون اره کد پس زمینه وب خودت وقالب شماره 20 ممنون عزیزم
سوگند ❤سپیده
27 تیر 93 12:56
کد قالب: /**/ function GetBC(lngPostid) { intTimeZone=; strBlogId=""; intCount=-1; strResult=""; try { for (i=0;i1) strResult=intCount + " نظر" ; strUrl="http://www.niniweblog.com/commenting/?blogid=" +strBlogId + "&postid=" + lngPostid + "&timezone=" + intTimeZone ; strResult ="" + strResult + " " ; document.write ( strResult ) ; } function OpenLD() { window.open('/links','blogfa_ld','status=yes,scrollbars=yes,toolbar=no,menubar=no,location=no ,width=500px,height=500px'); return true; } ادامه مطلب نوشته شده در ساعت توسط | GetBC(); مطالب جديدتر مطالب قديمي‌تر صفحه نخست قالب نقاش قالب های لی لی تم آموزش هاي دخملي شکلک طراحي هاي مادري ني ني وبلاگي آرشيو پيوندهاي روزانه آنلاين : بازديد امروز : بازديد ديروز : بازديد هفته گذشته : کل بازديد :
مامان ناهید
پاسخ
سلام سوگند جون این کد ها کامل نبودن قالب رو نشون ندادممنونم
سوگند ❤سپیده
27 تیر 93 12:57
همونایی که گفتی بودی رو یعنی همون قالب و پس زمینه اون وبلاگه رو برات فرستادم ولی منظرو یه تیکه از نظرتو نفهمیدم که نوشته بودی:نه سوگند جون نظرم تغییر کرد قالب شماره 20 وپس زمینه مال شما خوشگله این دوتا باشن ممنون یعنی چی نظرت تغییر کرد؟
مامان ناهید
پاسخ
منظورم با قالب شماره 20 وپس زمینه وب خودت بود عزیزم ولی قالب انگار کدش پریده کامل نبود
آقا زاده
28 تیر 93 1:40
سلام ناهید جونم شرمنده کامپیوترمان خرابه نمیتونم بهت سر بزنم.وبلاگ را هم آقای همسر با گوشینون آب میکنن.قربونت.بوس
مامان ناهید
پاسخ
سلام عزیزم آخییییییییییی انشالله زود درست میشه میگم یه علتی داشته راستی قسمت پرسش وپاسخ فعال شد با ذکر شرایط بچه هارا ببوس
فایضه مامانِ عسل
28 تیر 93 3:15
سلام ، مبارک باشه عزیزم انشالله که همیشه روی لبات خنده باشه ....
مامان ناهید
پاسخ
ممنونم عزیزمهمچنین شما
اقازاده
30 تیر 93 23:16
20 ماهگیت مبارک عزیزم
مامان ناهید
پاسخ
ممنون عزیزم خوش آمدید مشکل سیستموتون حل شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سمانه(مامان سروش)
31 تیر 93 11:50
ای جونم به این مادرانه های ناهید خانم کم پیدا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مامان ناهید
پاسخ
سلااااااااااااااام به به خوبید؟..... ممنونم ........شرمنده عزیزم میام سر می زنم
سمانه(مامان سروش)
31 تیر 93 11:51
اون سانسورت تو حلقم
مامان ناهید
پاسخ
خخخخخخخخخخ
سمانه(مامان سروش)
31 تیر 93 11:52
چه نازی میاره واسه مامانش جوجه کوچولو
مامان ناهید
پاسخ
همین نازاشون هست که مارا عاشق خودشون می کنن
بابا و مامان
2 مرداد 93 12:23
کجایید عزیزم
مامان ناهید
پاسخ
سلام عزیزم بازم شرمنده کردید مشغول پرستاری از بیماران منزل هستم دعا کنید خوب بشن زود به زود بیام
الهام
2 مرداد 93 13:08
عزیزم بیست ماهگیت مبارک ماشاله به این مامان هنرمند با این دلنوشته های زیبا رابطه خوبی بین نوشته ها و عکس ها برقرار کردید ناهید جون ماشاله خیلی شیطون شده محمدرضا جون علیرضا تو این سن که بود از یخچال سر در نیاورده بود
مامان ناهید
پاسخ
الهام جون سلام خوشحالم که کامنتتونو دیدم افتخاری بود برای من الهام جون بچه ها سخت بیمارهستن از ابراز محبتتون ممنونم در اولین فرصت میام ودر مورد همون صحبتهایی که فرمودید صحبت می کنم
سحر
6 مرداد 93 11:14
20 ماهگیت مبارک قند عسل... سلام ناهید جون خوبی؟ شرمنده دیر اومدم پیشت، اینترنتم مدتیه قطعه و نمی تونم وبم رو آپ کنم، الانم با موبایلم اومدم، احتمالا یک هفته ای هم مسافرت هستم و نیستم، پیشاپیش عید سعید فطر رو بهت تبریک میگم.
مامان ناهید
پاسخ
سلام سحر جون ممنون گلم.........خوبیم شما خوبید؟ خواهش می کنم انشالله که زود وصل میشه ........سفرتون بی خطر گلم .......عید سعید فطر بر شما هم مبارک عزیزم