محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره
فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره
پیوند زندگی مشترکمونپیوند زندگی مشترکمون، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

پرنسس وشاهزاده کوچولو مسافران پاییز وزمستان

هیییییییییییییییییییییییییس......................

1393/2/12 3:22
نویسنده : مامان ناهید
688 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوست جون جونیای مامانم خوبید امروز من سخنگوی این پستم

خوشحال میشم با من همراه باشید بوس

دوستتون دارم خاله های ناز نازی ونی نی های خوشگلمحبت

هیییییییییییییییس یه صدایی میاد.................هیس

 

امروز ازنظر مامانم یه روز خاص بود اینشو نمی دونم وقتی منو بغل کرد وبرد

تو اتاق بالایی که تقریبآ متروکه شده ورفت اومد توش کمه تعجب کردم ومنم

که همیشه سرو پا میشکنم برا اون بالا دیگه با تمام ذوق پیش به سوی راه

پله ............آرام

 

مامانم با من حرف میزد که بذار یه ساعتی با پسرم تنها باشیم وکلی مارو

سرگرم کرد نگو این همه مقدمه چینی برا اینه که من تو حیاط نرم اینو از

صدایی که بیرون میومد فهمیدم شاکی..... صدایی اشنا........ اره صدای بابایی

با آبجی فاطمه بود داشتن بلند بلند صحبت می کردن وانگار داشتن یه کارهایی

تو حیاط انجام می دادن اونم با شن وماسه وخاک وگل  منم می خوااااااااااااام

آخه مامان این چه کلکی بود که سوار کردیدگریه

 

اون  روز خاص بودن مامان هنوزم نفهمیدم دقیقآ چی بود ولی می دونم

یه چیزی بود حالا بماندمتفکر

آهااااااااااا اینجا بود که من صداشونو شنیدم وازفکر شیطانی مامانی

پی بردمشاکی

 

مامانی خوب بلده منو سرگرم کنه اینجا کلی منو سوال پیچ کرد منِ

بی زبون هم  قادر به نطق گفتن نبودم ای مامان کلک بازقهر

 

این بوفه ای که مشاهده می فرمایید یه سری اسناد ومدارک وکتاب

توش هست مال خودِ مامانم هست که فاطمه ومن کلی زیرُ واروش کرده

بودیم آخرش مامانم تنها کاری که کرد این بود که راهی برای دسترسی به

اون نداشته باشیم و درشو چسبوند به دیوار حالا من دارم توذهنم راهی برای

ورود به این بوفه پیدا می کنم ببینم چکار میشه کرد  متفکر

 

 

مامان میشه کمک کنی اینو برگردونیم لطفآ ؟؟؟؟؟؟؟؟زیباچشمک

البته مامانم خوب نگاه منو می فهمه ومنظورم زود میگیرهخندونک

 

 

به به قسمت خوشمزه پست مامانخوشمزه

این تولد عرفان پسر همسایه ودوست مامانی هست که دعوت شدیم و

رفتیم همین امشب، البته پاسی از شب گذشته وصبحدم فرارسیدهخندونک

ومامانم مارو خواب کرده وهمچنان مشغول گذاشتن این پست هستخسته

مامانی تا اومد ما وخودشو آماده کنه نصفی از جشن هم رفته بودسوت

مامان بیچارهء من که باید هوای همه رو داشته باشه قبل رفتن بابایی با

عمو اکبر همسری عمه شهربانو داشتن تو حیاط خاک می ریختن تا کف

 

حیاط رو بالاتر ببره امر فرمودن به مامانی که بساط شربت ومیوه رو آماده

کن دیگه دیر شده بود دیر تر هم شد تارفتیم فاطمه دل مامانی رو با اون

نق نق کردناش که زود بریم جشن تمام میشه رو برده بودشاکی

 

عرفان جون تولدت مبارکجشنجشن

کیکشم فوتبالیستی بود یک دروازه ای داشت جون می داد بری وسط

یه گل بزنیخندونک

 

 

اولش هرچی بچه ها می گفتن بیا شمعهارو فوت کن که صد سال زنده

باشی عرفان فقط ادای فوت کردنو در آورده بود تا اینکه همه لب لوچشون

خسته شدن وبا صدای بلند کوبیدن تو مخ عرفان که بابا فوت کن دیگه

عرفان بیچاره دست پاشو گم کرده بود پرید بالای صندلی وتمام نیروی

خود رو برای خاموش کردن شمعها گذاشتخسته امیر محمد پسر خاله ش

داره تو خاموش کردن شمعها کمک می کنه خندونک

یه نکته مهم درمورد آبجی خودم بگم که آجی جونم هنوز تا هنوز اون

حس تولدش تو وجوشه ودر نمیاد راه میره حرف تولدو می زنه که مامان

دوباره کی برام تولد میگیری ؟ مامان من از لباس تولدم خوشم  میاد حالا

هرجا که باشه وهرکجا بخواد بره امر میکنه که لباس کفش دوزکیمو تنم

کن فدای اجی گلم یشم که تو تولد عرفان هم کلی بچه هارو  همراهی

کرد اخرش موفق نشد رقص کارد بره چون اولش خجالت میکشید

لحظه اخرکه نظرش عوض شد چاقوروبردن تو دل کیک خندونک

 

 

اینجا این وسط یه بادکنک دیدم وچشم مامانی رو دور دیدم واون می می

هاشو کردم تو دهنم آخ که چه کیفی داشت حسابی سرگرم بودم که یهو

صدای مامانی مثل پُتک خورد تو سرم که سر جام میخکوب شدمترسو

 

 

مامانی :آخه مامان این چیه می دونی تا حالا ممکنه چندنفر بردن تو

دهنشون من از دست شما چکار کنم همینه که مرتب مریض میشی..........

  آخرش با اون کلکهای ماهرانش فریبم داد وبادکنک رو گم گور کرد غمگین

 

 

سلام آنیتا.........خوبی........خوشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

میگم سیب برات خوب نیستااااااااااا هنوز کوشولویی ...بده به من این

سیبو ......حیف شما نیست پوستش تو گلوت گیر کنهنه

 

 

بیا یه کم نازت کنم می دونی چند وقته ندیدمت خیلی خوشگل وماه

شدیمتنظرزیباخندونک

آنیتا آبجیه عرفان هست وقتی من یک ماهم بودآنیتا هم تازه رفته بود

تو دل مامانش ،نُه ماه از من کوچکتره آرام

 

آبجی خو ولم کن دیگه  چکار به سیبش دارم این یه بهانه وشروع

دوستی بود می خوام نازش کنم .............خندونک

 

خلاصه که جشن تولد خیلی بهمون خوش گذشت

 

راستی این لباس چهارخونه ای که تنمه  مامان ناهیدم برام دوخته مامان

دوست دارممحبت

ممنون از دوستهای خوب مامانی وخاله های مهربون خودممحبتبوس

رونوشت:

محمدرضا تا این لحظه ، 1 سال و5ماه و 17روز و 10 ساعت و 32 دقیقه و 55

ثانیه سن دارد بغل

فاطمه تا این لحظه ، 4 سال 5ماه و 5روز و 11 ساعت و 20 دقیقه و 7 ثانیه سن

دارد :.بغل

 

پسندها (4)

نظرات (40)

بابا و مامان
12 اردیبهشت 93 22:30
الاهی بمیرم ببین چه داره با دقت به صداها گوش میده فدای فاطمه جون با اون لباس کفش دوزکیش که خیلیم بهش میاد و نازه
مامان ناهید
پاسخ
سلام گلم خوبید خدا نکنه اره این تمرکز رو همیشه موقع شنیدن یه صدا داره چون همیشه منتظر ورود باباش هست
بابا و مامان
12 اردیبهشت 93 22:31
الهی فدات بشم بادکنک و دوست دارم عزیزم
مامان ناهید
پاسخ
خدا نکنه خاله جون ما منم دوست دارم یه عالمه هرچی بگم بازم کمه
بابا و مامان
12 اردیبهشت 93 22:31
دستت درد نکنه مامانی هنرمند چقدم بهت میاد عزیزم
مامان ناهید
پاسخ
ممنون گلم
بابا و مامان
12 اردیبهشت 93 22:32
عزیز دلم همیشه شاد باشید و سلامت
مامان ناهید
پاسخ
ممنون همچنین شما وبچه های گلتون
الهام مامان امیر علی جون
12 اردیبهشت 93 23:25
سلام بر مامان ناهید و پسره خوشگله خاله محمدرضا جونی. خاله شمام مثه مامانی دست به قلمتون عالیه. ماشالله. پسر به مادر رفته بدجور. ناهید جونم گلم تو اون نظرم باهاتون شوخی کردم. شما همیشه به من و پسرم لطف دارید. و یه کمی دلکم واستون تنگیده بود اومدم این نظرو گذاشتم. بزارید به پای دلتنگی
مامان ناهید
پاسخ
سلام بر الهام خانم گل خوبید امیر علی جون خوبه فدات بشم می دونم که دلتنگ بودیداگه کسی رو دوست نداشته باشی توقع ت نمیشه ممنون من که ناراحت نشدم برعکس خوشحال شدم می بوسمتون
الهام مامان امیر علی جون
12 اردیبهشت 93 23:29
ناهید جون ای جلب خوب بلدی چطوری گل پسرو سرگرم کنیدا. تو همه کارا تبحر دارید. آشپزی:اون پیتزاهاتون/ خیاطی:لباس کفشدوزکی و لباس محمدرضاو.../ و مشاغله خلاف:روز سیزده بدر رو یادتون/ تزئین :واسه تولداتون/ و اخره سر هم سرگرم کردنه گل پسری واسه فکرایه شیطانیتونشما یه خانومه همه چی تمومید
مامان ناهید
پاسخ
وای عزیزم چه خوب همه رو یادتونه این به خاطر توجه خوبتونه چقدر انرژی گرفتم وچقدر به خودم می بالم که دوستان خوبی چون شمادارم اینهایی که گفتید از محبتتونه گلم
اقا زاده
13 اردیبهشت 93 8:26
سلام و عرض ادب
مامان ناهید
پاسخ
سلام جانم صبحتون به خیر واول ماه رجب رو بهتون تبریک میگم التماس دعا
مامانی ماهان جون
13 اردیبهشت 93 8:53
ای جاااااااااااااااانم بیستی توووووووووووووو ای ولللللللعاغا ما یلی تبریییییییییییییک میگیممبه پای هم خوش باشین
مامان ناهید
پاسخ
مرسی عزیزم ای جااااانم پس معلومه شاگرد خوبی بودمااااااااااااا ممنون از تبریکتون کاچی رو آماده کنید ممنون میشم خخخخخخخخخخخخخخخ
مامانی ماهان جون
13 اردیبهشت 93 8:53
بیا خصوی ناهیدم
مامان ناهید
پاسخ
ای جااااااااااان اومدم
آیسان مامان ماهان
13 اردیبهشت 93 8:55
ای قربون پست متفاوت با زبان محمد رضا جوووووووووووووونم
مامان ناهید
پاسخ
خدا نکنه عزیزم فداااااات
آیسان مامان ماهان
13 اردیبهشت 93 8:56
ای ناهید ناقلا که سر بچه رو شیره میمالی میبری اتاق مترووکه
مامان ناهید
پاسخ
والا چکارش میشه کرد ما همینیم دیگه تازه کجاشو دیدی ههههههههههه
آیسان مامان ماهان
13 اردیبهشت 93 8:57
خاله جونی یه راه حلبوفه رو بش بزن بیفته خخخخخخخخخخخخخخخوای خودت زودی بدو کنار که ر دست و پات نیفته واااااااااااااااا
مامان ناهید
پاسخ
عجب فکروبکری چرا به ذهن خودم نرسید خاله ولی خاله جون نمیگی سرعت عمل رو از کجا بیارم آخه من به این کوشولویی چه طور جون سالم به در ببرم ای خاله ناقلا
مامانی ماهان جون
13 اردیبهشت 93 9:14
تولد عرفان جون مبارک
مامان ناهید
پاسخ
ممنون عزیزم
مامانی ماهان جون
13 اردیبهشت 93 9:16
ای ول محمد رضا جونی حالا یه چند تا گلم میزدی
مامان ناهید
پاسخ
نشد که بهش برسم زود قلب کیک رو شکافتن به خاطر همون دیر رفتنمون آخه
مامانی ماهان جون
13 اردیبهشت 93 9:17
ای فاطمه جون بلا تو سالی چن بار تولدت میشه
مامان ناهید
پاسخ
سالی هزار بارم باشه بازم کمم خوب
مامانی ماهان جون
13 اردیبهشت 93 9:18
چه با حالم می می میخوره
مامان ناهید
پاسخ
اره خاله جون عجب چیزی بوداااااااا
مامانی ماهان جون
13 اردیبهشت 93 9:20
چه شکار لحظه هایی کردی ناهیدی محمد رضا رو با آنیتاقربونش برم محمد رضا جونی حرفش درسته خب
مامان ناهید
پاسخ
اره من عاشق همین شکار لحظه هام محمد رضا الان رودست همه جوونای امروزی زده واز دست رفت دختر مردم دلشو برده چکار کنم حالا
مامانی ماهان جون
13 اردیبهشت 93 9:21
فاطمه جنم قربونت برم عجب خواهر شوهر مهربونی بشی توووووووووووو
مامان ناهید
پاسخ
خدا نکنه خاله جون اره دیگه راه دوری نرفتم دختر به عمه ش میره خوب بعدشم من کجام شبیه جنه اونوقت
مامانی ماهان جون
13 اردیبهشت 93 9:22
آفرین ناهید جون هنرمند و خیاط نمونه
مامان ناهید
پاسخ
الان من این شکلیمممنون عزیزم
مامان کیانا و صدرا
13 اردیبهشت 93 19:14
سلام..مامان ناهید عزیزم خوشحالم کردین که اومدین و وقت گذاشتین و مطالبو خوندین.فدای مهربونیهاتون
مامان ناهید
پاسخ
سلام گلم خوبید وظیفه هست من دوست دارمخودم بیام پیشتون وتمام کمال پستهارو مطالعه کنم کاری نکردم من عاشق شما دوستان مجازیم اگه هم برا یه مدت نتونستم بیام وب وقتی اومدم تمام پستهای ندیده رو می بینم اونم عاشقانه دوست ندارم برم به وب دوستان در حد تکلیف ویا اینکه یه مرور مختصر کنم ویه کامنت بذارم وبرگردم اینهارو گفتم که منتی نیست عاشقانه میام عزیزم همتونو دوست دارم تا حالا دوستانی به خوبی دوستان مجازیم کم داشتم
مامان کیانا و صدرا
13 اردیبهشت 93 19:16
آفرین که از دستتون بر میاد و لباسهای خوشگل مشگل و هنرمندانه واسه گلهای ناز و دوست داشتنیتون میدوزید...امید که همیشه ی ایام شادی و لبخند توی دل و رو لبتون پابرجا باشه
مامان ناهید
پاسخ
ممنون گلم هنرهای من به پای شما نمیرسه من همیشه به معلمها با یه دید دیگه وخیلی قشنگ نگاه می کنم به شما معلم عزیز هم تبریک میگم به خودم می بالم با وجود شما
مامان کیانا و صدرا
13 اردیبهشت 93 19:19
راستی چرا نی نی وبلاگ شکلکها رو اینجوری کرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟قبلا خیلی راحت چندتا از هر شکلک میذاشتیم ولی حالا مثل بلاگفا شده و باید یکی یکی انتخاب کنی و هی بسته میشهبگذریم شبت خوش عزیزم.بهترین و شیرین ترین خوابها رو ببینی
مامان ناهید
پاسخ
وای منم کارم سخت شده به تازگی تغییراتی داده توپ وعالی ولی این یه مورد برامون سخت شده کاش میشد مثل اول بشه......شب شما هم خوش عزیزم
مامان مهنا
13 اردیبهشت 93 19:38
کوفتم براش نمیدوزم الان تو دعواییم خفن هروقت ازش میتعریفیم گند میزنه ب ما
مامان ناهید
پاسخ
ای گندت نزنه دختر مردم از خنده ای خواهر چی بگم یه ضرب المثل هست میگه هیچ وقت نه تعریف شوهرتو بده نه بچه تو من یکی کاملآ باهات موافقم منم هروقت تعریفشو دادم همینطور شده ماهم تازه از تحریم بیرون اومدیم خخخخخخخخخ نمک زندگی دیگه ههههههههههههه عزیزم برو پیش آیسانی خوب چاره ای بهت میگه حالا که این طور شد اگه براش روز مرد چیزی گرفتی خفت می کنم
مامان مهنا
13 اردیبهشت 93 19:38
هی اهنگت تو حلقم همچین بره و دیگه در نیاد
مامان ناهید
پاسخ
الهی نمیری کاش آهنگ وعوض کنم یه وقت تو گلوت گیر می کنه حالا بیا وحنجره پاره کن جواب همسریتو چی بدیم اونوقت خخخخخخخخخخخ چقد ذوقلو شدم که از اهنگ انتخابی ما خوشت اومده
مامان مهنا
13 اردیبهشت 93 19:41
عزیزه دلم توروخدا نیگاه خخخخخخخخخخخخخ چقدر من هوس تولد کردم
مامان ناهید
پاسخ
ای فدات بشم اینکه کاری نداره خوب بگید کی تولدت هست من خودم یه تولد تو همین نی نی وبلگ برات میگیرم نامردم اگه زیر حرفم بزنم
مامان مهنا
13 اردیبهشت 93 19:43
ینی راویش تو قلبم
مامان
13 اردیبهشت 93 19:44
خودت دوختی لباس فاطمه جونو افرین ب این خیاط 12 ساله اره دیگه 12 سال بود دیگه؟؟
مامان ناهید
پاسخ
اره دیگه زیاد مشکل نیستاااااااااا خیلی اسونه شما هم می تونید بدوزید
مامان مهنا
13 اردیبهشت 93 19:44
ای نترکه این نی نی وبلا ک اسم مهنا رو میحذفه
مامان مهنا
14 اردیبهشت 93 13:25
میدونی چرا همه افسرده شدن ب خاطر اینکه روز مرد نزدیکه و قراره هیچی نخریم خخخخخخخخخخ
مامان ناهید
پاسخ
سلااااااااام پس شما هم مثل ما همچنان منتظر روز مرد هستید وتلافی کردن هااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خخخخخخخخخخخخخخخ
مامان مهنا
14 اردیبهشت 93 13:26
ینی این ایسی بترکه که اینهمه جیک جیک میکنه با شوهرش هیچ وقت خروس جنگی نمیشن ما ی بار خواستیم عقشولی شیم قهوه ایی شدیم
مامان ناهید
پاسخ
آیسی قربونش برم یک سیاست تو دلبرویی داره که کارشون به خروس جنگی نمیرسن
مامان مهنا
14 اردیبهشت 93 13:26
نه بابا بادمجون بم افت نداره اینقدر چیز تو گلومون کردیم خفه نشدیم حالا ب ی اهنگ علیزاده خفه شیم
مامان ناهید
پاسخ
فداااات شم
مامان مهنا
14 اردیبهشت 93 13:27
بلاخره یکی پیدا شد ک میخواد واسه ما تفلد بگیره 18 شهریوراونوخت میشم 25 سال یادت نره
مامان ناهید
پاسخ
چرا که نه مخلصیم به به پس میشه 25 ساله مبارکه انشالله از همین الان دعوتین
مامان کیانا و صدرا
14 اردیبهشت 93 20:11
سلام و شب خوش و متشکرم از لطفتونموفق باشید و در پناه حق سالم و سلامت
مامان ناهید
پاسخ
ممنون گلم شب شما هم خوش وسلامت وخوش باشید
ღمــــامــــان یــهــ پســـر✿ــــرک شیــطو نـــღ
15 اردیبهشت 93 11:02
ای جااااااااااااااااااانم قربونش بشم که با نگاهش همه چیزو میفهمونه ایشالله همیشه به جشن ناهیدجوووووووووون به به چه دوست هنرمندی دارم منننننننننننننن خدا ایشالله سایه اتو برای خوشگلات و همسری نگه داره
مامان ناهید
پاسخ
سلام گلم خدا نکنه عزیزم....یه شیطون بلایی شده بچهممنون عزیزم شما لطف داریدممنون منم براتون دعا می کنم پسمل نازتون سالم وسلامت دنیا بیاد ومامان مهربونش هم همیشه خندون ببینم
مریم طلایی❤
15 اردیبهشت 93 13:44
آهنگ وبتون خیلی خوبه.....
مامان ناهید
پاسخ
ای جااااااااانم مریم گلی خوبی چه خوب شما دومین نفری هستید که از آهنگ وبم خوشش اومده فدات بشم
مریم طلایی❤
15 اردیبهشت 93 13:48
این کیک های فوتبالی رو که میبینم اعصابم خورد میشه یاد پارسال میوفتم که همینجور تو وسایل کیک فروشیا دنبال این عروسکا و توپ و تورو....برای ساخت ماکت فوتبال می گشتیم بعدشم که با هزار زحمت پیدا کردیم و ماکت و درست کردیم بهمون نمره نداد معلم ورزش
مامان ناهید
پاسخ
ای بترکه معلم ورزشتون حیف نشد این همه زحمت بکشید آخرش سر ذوقتون بزنه من بودم میکشتمش
مریم طلایی❤
15 اردیبهشت 93 13:53
کلا همه ی مجلس بسیج شدن تا آنیتا رو راضی کنن که سیب براش خوب نیست حالا آخرش راضی شد؟
مامان ناهید
پاسخ
نه بابا سیب رو که نتونستیم از دستش دراریم پسرمونو هم قاپوند به زور ازش جدا کردیم
مامان سمانه
16 اردیبهشت 93 20:36
ماشالا بچم از همین حالا روابط عمومیش با دخملا خوبه ها
مامان ناهید
پاسخ
آره اونم چطوراز دست رفت این پسمل
مامان سمانه
16 اردیبهشت 93 20:37
ای مامان بدبذار بزرگ شم اگه پارک بردمت
مامان سمانه
16 اردیبهشت 93 20:37
تولدت مبارک عرفان جونییییییییییی
مامان ناهید
پاسخ
مرسی خاله جونی