ورودت به ماه هفتم روتبریک میگم
سلام به نی نی گلم وعزیز مامانی فاطمه گلی
می دونی مامانی امروز 2روزی میشه که واردماه هفتم شدی درست روز
عیدفطر شش ماهت تموم شد بهت تبریک میگم که با تلاشت گامهای
ورود به این دنیا را طی می کنی
مامانی زیاد حالش خوب نیست به خاطر همین دیر دیر می نو یسم آخه بدنم زیاد
ورم کردم دستم درد می کنه شبها ازدرد دستم نمی تونم بخوابم حتی ماساژورهم
نمی تونه آرومش کنه ولی به وجود توکه فکرمی کنم تحمل برایم ممکن میشه عزیز
خوشگلمدوستت دارم
ودرهمه لحظات با توآم حس قشنگ باتوبودن وتکان خوردن ولگد زدنت به شکمم برام
قشنگترین لحظات است توبااین حرکات قشنگ بامن حرف می زنی
به من احساس آرامش می دهی با هرتکان و حرکتت جانی تازه میگیرم هر وقت
گرسنه ات میشه با لگدهای همچنان زیمیناستیکیت به من می فهمانی که
گرسنه امنه اینکه خودم دلم به خوردو خوراک نمیرهشما هم گرسنت میشه
فدات بشم مامان جان و هر وقت خسته ای تکانی حس نمی کنم می دونم که
خسته ای اون وقته که می خوابم ونازت می کشم یه شکلات می خورم شمای
شکمو زود میای اونومی خوری اون موقع است که تکونتو حس
می کنم و من قه قه قه می خندخیلی با مزه است نه؟
ولی ببینم وقتی دنیا اومدی همینطور شکمو باقی خواهی ماند
گلی جون یه خبر بد هم دارم بچه همسایمون یعنی بچه خاله بتول نزدیک به دو
هفته است که توشکم مادرش مرده نمی دونستن تازه فهمیدن
حالا رفتن شیراز تا عمل بشه یه پسر بود اخه مامانش دیابت حاملگی داشت ازنوع
شدید بچه هم گرفته بود وخفه شد خیلی ناراحت شدم حالا دیگه نگرانی منم بیشتر
شده دخترم قوی ومحکم باش
روز سه شنبه 88/6/31ساعت 2/10 ظهر