پسر خوشگلم 15 ماهگیت مبارک
سلام به همه دوستان گلم وبه نی نی های خوشگل
سلام به دختر نازم فاطمه جون پسمل شیرینم محمدرضای ناز نازی
پسر گلم امروز 25 بهمن بود وقشنگترین روز چرا که 15ماهگیت تموم شد وشما 15 ماهه شدید
ماهگیت مبارک گل نازم
فدات بشم که چقدر
زمان زود می گذره ومن هروز غبطه دیروز رو می خورم که چرا چنین
نکردم وچنان نکردم چرا این کارو براتون نکردم چرا نبردمتون پارک چرا
باهاتون بازی نکردم چرا همش شماروتو آغوشم نگرفتم چرا وچراهای
دیگه ..................
تا بفهمیم بزرگ شدی
ونمیشه به عقب برگشت وجبران کرد وای از دست زمانه که چقدر زود
زمان از کف میره همیشه با خودم میگم بیا بی خیال کار خونه و
تشریفات شو دو دستی بچسب به بچه ها بیا همه خواسته هاشونو
برآورده کن تا نکنه زمانی حسرت نکرده هامو بخورم ولی امروز میگم
بذار این کارم تمام بشه فردا دربست در اختیارشونم ولی فردا هم
میشه مثل امروز عزیزکم ببخش منو من
خیلی تلاش می کنم که همش مال شما باشم ولی باز نمیشه همه
آرزویم با شما بودن وجمع کردن خاطراتتون تا وقتی بزرگتر بشین این
روزهارو داشته باشیم با همه این خاطرات شیرین حتی برای چند
لحظه ای که شده در این دوران باشیم ولذت ببریم واگر کوتاهی کردم
منو ببخشید وبدونید که من بیشتر از شما غصه می خورم چون
شاهد همه لحظه های خوش وناخوشتون بودم وتصورش از ذهنم
نمیره ومطمئنآ می خوام که شما هم این خاطرات رو ببینید ومرور
کنید
محمدرضای گلم پسر خوشگلم امروز گفتم چه روز قشنگی بود چون مصادف
بود با روز ولنتاین روز عاشقان و بابایی عشق من که یه پست مخصوص
تبریک براش گذاشتم وشما هم که امروز 15 ماهه شدید چقدر خوشحالم عزیزم
الان که دارم اینو می نویسم شما وآبجی گل خوابین وبابایی رفته جم یکی از شهرهای
استان بوشهر هست که 4 ساعتی ازمون دورهست ومن منتظرش هستم ولی فکر کنم
ساعت 3 نیمه شب می رسه دعا می کنم سلامت برسه
واما تو این ماه چقدر شیرینتر شدی راه رفتنت مثل جوجه اردک می مونه اونقدر که یه
کم اهسته میری بعد سرعتتو زیاد می کنی بعد بَـــــــــــــــــــــــــــــــــــم می خوری
زمین گاهی هم سرت می خوره به دیوار یا کف
اتاق اگه زیاد دردت بکنه می زنی زیر گریه اگه هم درد نکرد ومن شروع کردم
به قربون صدقت رفتن نازت می گیره وبا ناز وادا گریه می کنی
همچنان تقلید کردنت پا برجاست هر کی هر کاری کرد زود انجام می دی
مثلآ من به ابجی اشاره می کنم میگم بیا اینجا شما
هم دودستت رو بالا می بری دستت رو ثابت می گیری وبا تکون انگشتهات می گی
بیا اینجا فدااااااااااااااااااات بشم خوشگلم
تو اتاق خیاطی در حین اتو کردن وقتی کف دستم رو بعد اتو روی پارچه به منزله
پرس کردن فشار می دم شما هم مثل من این کارو می کنید چقدر منو می خندونی
وبعد هم که بوسه باران وقلقلک............
به هرکی سلام می کنیم شما هم دستتون رو بالا می برید وسلام میدید هروقت
هم که خداحافظی کردیم شروع می کنی به بای بای کردن
عاشق باباتی هرقت که بابا وارد میشه هرجا که باشی حتی تو رختخواب در حین
خوردن می می که هرچی غیر بابا هم نمی تونه از می می جدات کنه پا می شی
ومیری وصداش می زنی وبا ها ،ها، گفتن وبردن دستت به بالا سلام می دی و
می پری تو بغلش بابایی کلی با شما حال می کنه
بابا گفتن رو خوب بلدی که وقتی بابایی خونه هست مرتب بابا بابا می کنی که
بابایی میگه بابا جون پدر صاب مارو درآوردی با این همه بابابابا گفتنت
به ابجی می گی آووُ......... به من وچیزهای دیگه که نمی تونی تلفضش کنی می گی
ها ،ها ،ها.....
تو بازیها عاشق خاک بازی وتو حیاط بازی کردنی وقایم موشک با
آبجی وبدو بدوکردن رو خیلی دوست داری شیطنتت زیاده گاهی با خاموش
کردن تلویزیون رو مخ آبجی راه می ری که یه
کتک جانانه از دستش می خوری که همونجا هنگ می کنی وبعد هم می زنی زیر
گریه
موقع خوردن غذا مثل ابجی فاطمه مدام تو حرکتی با این تفاوت که من دیگه مثل
آبجی که لقمه می گرفتم دنبالش تمام اتاق رو دور می زدم تا بذارم تو دهنش نیستی
خودت میای لقمه رو می ذارم تو دهنت می ری باز که صدات کردم زود میای پیشم
دهانتو باز می کنی اگه گفتم بشین پیشم گوش می دی می شینی ولی زود هم پا میشی
می ری
هروقت تشنه ت هست دست منو می کشی میریم تو آشپزخانه با اشاره به پارچ آب
می گی آ،آ،آ،آ،
وقتی میگم شلوارتو بپوش قشنگ انجام می دی منتها زورشو نداری بپوشی
چشمات موها وبینیت ،دست وپا هات رو که می پرسم خوب بلدی
همه حرفهاهارو می فهمی بیشتر چیزهارو می شناسی فقط
نمی تونی حرف بزنی
خوشمزه ترین قسمتش اینه که چقدر منو بوس می کنی لبای
نازتو می زاری رو لپم یا لبم وفشار می دی بعد با صدای بَ جدا
می کنی ای قند تو دلم اب میشه که اگه اون موقع بخورمت هم
نمی فهمم
بووووووووووووووووس