محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره
فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره
پیوند زندگی مشترکمونپیوند زندگی مشترکمون، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

پرنسس وشاهزاده کوچولو مسافران پاییز وزمستان

مریضی بچه ها تموم شدنی نیست

1392/9/26 11:25
نویسنده : مامان ناهید
624 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستان خوبم

سلام عزیزدلم پسر خوشگلم وسلام به دختر مثل ماهم


فداتون بشم الان نزدیگ به سه ماهی میشه که شما پشت سر هم


مریضید نمی دونم این ویروسهای لعنتی کی می خواد دست از سر


شما برداره انشالله ریشه این ویروس پست صفت کنده بشه تا هیچ


یک از شما وهمه نی نی های دنیا مریض نشین

 

 

 

بعد چندبار سرماخوردگی پشت سر هم داشتین خوب میشدین دوباره

 

فاطمه گلی یه روز که از مهد اومدید وشادوشنگول بودید ومنم احساس

 

غرور می کردماز خود راضی که دختر گلم چقدر شنگوله شب ساعت حدود 10 بود

 

که افتادید به استفراغ شب پنج شنبه سه هفته پیش رو میگم به بابایی زنگ

 

زدم تو شهر نبودن مجبور شدم عمو عباس همسایه رو خبر کنم یا خودش یا

 

بچه هاش بیان پیش داداشی من شمارو تا درمانگاه برسونم آخه تا اون موقع

 

مطب تعطیل بود ناراحتبردمت دکتر یه سری دارو تجویز کرد با یه آمپول که قصد

 

داشتم بزنیش چون این اواخر نمیشه به دکترها اعتماد کرد نگرانبراثر همین

 

آمپولهاشنیدم کلی مرگ ومیر شده همش اشتباهی ویا زدن بعضی امپولها

 

اونقدر قندشون رفته بالا که تمام کردن استرسنگرانترسیدم ولی همینکه اومدیم

 

بیرون باز افتادی به استفراغ سبزاین بود که اجبارآ باتوکل به خدا آمپول را با هزار

 

کلک وبدبختی زدید فردا هم که بردم پیش دکتر متخصص بعدش هم هنوز

 

کاملآ خوب نشده سرما خوردگی به طور وحشتناک آخوداداش بیچاره هم

 

گرفتار شد بدترازشما که یه شب تب ونفس تنگیناراحت اونم جمعه که کلآدکتر

 

نبود تا شنبه وقتی داشتم اماده میشدم ببرمش شهرستان پیش دکتر ،بابایی

 

دست از پادراز تر اومد افتاد وسط اتاق وشدبدتر از شما حالا دیگه شش دونگون

 

کامل شد منم به زور خودمو گرفتم که یه وقت مثل شما نشم این بود که بابایی

 

مارو بیرون کرد وفرستاد خونه باباییم تا بهبودیش برگردیم تا دو روز هیلان وویلان

 

خونه آقاجون حیدر بودیم بالاخره اومدیم خونه وبابایی رو فرستادیم سرکار عینک

 

که البته خودش خواست که بره چون به گفته خودش رو سروصدای بچه ها

 

الرژی داره وبیرون باشه سرگرمتر هست بیماریش هم بهبود پیدا میکنه ما هم

 

که گفتیم برو عزیزم به سلامت هرجور که راحتی مژهوخدارا شکر بابایی حالش

 

خیلی بهتر شد وداداشی هم با اون داروهایی که دکتر نوشت وبه درخواست

 

خودم که دکتر فقط خوبش کنید ودکتر یه شربت خارجی ویه چندتا دیگه شربت

 

ایرانی تجویز کرد که به نظر من خیلی تاثیر پذیر بودفرشته الهی دیگه مریض نشید

 

که من خودم الان از یه بیماری دیگه دارم زجر میکشم هنوزم به خاطر شمادکتر

 

نرفتم اگه باز مریض بشید من دیگه رفتم به ابدیتکلافهخواب

دوستان حلال کنید

بعداین همه بیماری که از اول مهر یعنی ازروزی که فاطمه گلی شمابه مهد

 

رفتید حالا من وبابایی تصمیم گرفتیم شمارو دیگه به مهد نفرستیم وبا کلی

 

درگوشت خوندن که مهدنرید بذار خوب بشید سال دیگه برید که یه کم بزرگتر

 

میشید و خودم وسایلتو از مهد میارم با هم یه کلاس مهد تشکیل میدیم قبول

 

کردید وحالا 17 روزی میشه که مهد نرفتیدولی خیلی از ته دلم غصه وعذاب

 

وجدان دارم که چقدر دوست داشتید بین بچه ها بودید وورجه وورجه

 

می کردید


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

آیسان مامان ماهان
26 آذر 92 11:22
خیلی ماهی ناهید جووووونم،قربونت بشم که اینقد مهربون و با صفایی،بیچاره منوچهر جونم،اینقدر مهربون و مظلومه که به مسئله های مهمتر از اینم اخمم نمیکنه ،اونقدر آقاست که باهاش شوخی میکنم،منم ندیده عااااااااشقت شدم عزیز دلم
مامان ناهید
پاسخ
عزیزم شکی درش نیست که بهترین مرد دنیاست برای شما وشما بهترین زن دنیابرای منوچهر خان از من دل خور نشو نفسم باور کن اینها همه شوخی هست شوخی می کنید ما هم به رسم رفاقت شوخی می کنیم فدات بشم نبینم یه وقت از این شوخیهای من دلگیر بشی می دونم شما چه ماهی هستید پس دلگیریت باعث سرافکندگی من می شود واشکم را در می آورد خوشبخت باشید عزیزم
آیسان مامان ماهان
26 آذر 92 11:30
منظورتون از کش رفتن یه چیز دیگه،، دخل حرم نبود که بوووود؟؟؟؟
مامان ناهید
پاسخ
نه جانم استغفرالله به فکرم هم نرسیده بود همینجوری رو هوا یه چیزی گفتیم نه شما اهل کش رفتن هستید نه من دوستای خوبمو بد راه می کنم خخخخخخخخخخخخخخخ
مامان محمدصدرا
26 آذر 92 11:36
انشاالله همیشه این دو تا فرشته ناز سالم و شاد باشن. فکر می کنم تصمیمتون مبنی بر نرفتن بچه ها به مهد تصمیم درستیه چون متاسفانه یه سری از والدین با وجود اینکه می دونن فرزندشون مریض شده اون رو بازم به مهد میارن و باعث بیماری بچه های دیگه می شن. حتما خدا کمکتون می کنه تا روزای خوبی رو برای بچه ها تو خونه ایجاد کنید
مامان ناهید
پاسخ
ممنون عزیزم از دعای خیر شما دوستان گلم حتمآ وضعیتمون خوی میشه اره عزیزم بیشتر پدر مادرها فقط می خوان بچه شونو از سرشون دا کنن من خودم دیدم وشنیدم که میگم کاری به این ندارن که ممکنه بیماری بچه شون ممکنه به دیگران سرایت کنه بازم ممنون گلم
آیسان مامان ماهان
26 آذر 92 11:58
رفیق ناباب شما که من بااااااااااااااشم،بیرون کردن شوهری ا برات کیشمیشه
مامان ناهید
پاسخ
فدای تو رفیق نابابم برم که چقدر مهربونی
آیسان مامان ماهان
26 آذر 92 12:03
آخ بمیرم چقد این روزا شما همش با مریضی سرو کار داشتین
مامان ناهید
پاسخ
اره به خدا نمی دونم فولادم یا آهنم که تا حالا نشکستم
آیسان مامان ماهان
26 آذر 92 12:04
ای جونم فاطمه خانوم آمپول زدی اوف شدی
مامان ناهید
پاسخ
اره خاله جان یک آمپولی به پایمان زدیم ویک لنگ ولگدی از خودمان در کردیم که آقای منشی ترسید وپابه فرار گذاشت گفت برم که خیلی خطرناک می باشی
آیسان مامان ماهان
26 آذر 92 12:05
خدا نکنه ناهید جونم،ایشالله مریضی ریششو برمیداره از خونتون میره ،،تن شمام همیشه سلامممممممممممت
مامان ناهید
پاسخ
ممنون آیسان مهربونمانشالله
آیسان مامان ماهان
26 آذر 92 12:07
ناهید جونم حتمنی مهد فاطمه استاندارد و ستاره دار نیستش،که این همه مریضی و ویروس دار هست...مهد ماهان اینا کسی حق نداره بچه مریض تحویل مهد بده که بقیه بچه هام درگیر بشن...سال دیگه برا مهد فاطمه جونم بیشتر دقت کن یه زمستون راحت باش
مامان ناهید
پاسخ
اره عزیزم درست گفتی فک کن من یه روز که فاطمه رو برده بودم دکتر مدیر مهدشون منشی همون مطب هست خانم دو شغل داره گفتم فاطمه رو تا چندروز نمی فرستم مهد تا خوب بشه گفت نه بذار بیاد فکر می کنی بچه ها همشون سالمن همیه اونا مریضن گفتم خوب اشتباست اجازه ندید بیان الان فاطمه بیمارش رو از مهد گرفته خلاصه چون امسال جایی که قصد داشتم ببرم جاش نبود مجبور شدم ببرم این مهدی که هزارتا عیب وایراد داره خیلی چیزهای دیگه توش دیدم که اگه بشنوی باورتون نمیشه
هدیه خداوند
26 آذر 92 12:22
سلام ناهید جونم انشالله هر چه زودتر خوب شن عزیزای دلم الان بد فصلیه اره فاطمه گلی که مهد هم میره بیشتر از اونجا مریضی رامیاره اما فکر کنم هی از ترس سرد و گرمشون میکنی خواهر که اینقد زود زود سرما میخورن راستی عکس از خودم گذاشتم اومدی ببینی ببینم یادت مونده یا نه ( از همون دورانه)
مامان ناهید
پاسخ
سلام عزیزم نه والا من زیاد سرد گرمشون نمیکنم از این لحاظ یه کم تجربه دارم ولی محمدرضا تا حالا هرچی بیمار شده از آبجیش گرفته فاطمه تا یک سالش شد شاید دوبار سرما خورد اونم یکبارش از پسر عمه ش گرفت ولی محمد رضا تا حالا 10 بار بیشتر مریض شده
سمانه(مامان سروش)
26 آذر 92 16:40
ایشالا زودتر خوب بشن فرشته کوچولوهاتون،هیچی به اندازه مریضی بچه ها آدمو از پا نمیندازه...
مامان ناهید
پاسخ
ممنون خانمم اره عزیزم داغون شدم بچه های من رکورد مریضی رو زدن
خواهر فرناز
26 آذر 92 20:10
با افتخار لینک شدین
مامان ناهید
پاسخ
خوشحال شدیم این افتخار نصیب ماهم شد لینک شدید عزیزم
مامان یاسمن و محمد پارسا
1 دی 92 10:44
ایشالاه که الان خوب شده باشید عزیزای دلم
مامان ناهید
پاسخ
ممنون فدات بشم خاله جون