محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره
فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره
پیوند زندگی مشترکمونپیوند زندگی مشترکمون، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

پرنسس وشاهزاده کوچولو مسافران پاییز وزمستان

نی نی هست ولی مادرش نیست..........

1392/9/16 23:15
نویسنده : مامان ناهید
1,352 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دوستان گلم


امشب اومدم نت دلم نمی خواست چیزی بنویسم اخه این اواخر همش

 

بلاهای بد خبرای بد شنیدم که انگیزه  ای برای نوشتن روزشماربچه هارا

 

ندارم بازم یه اتفاق بد...................

 Flowers Animation _ dinamobomb

 

نمی دونم از کجا شروع کنم ...........

 

 

از اونجایی شروع می کنم که پنج شنبه یعنی سه روز پیش به خاطر

 

بیماری فاطمه که استفراغ شدید داشت صبح زود بردم دکتر نوبت گرفتم

 

واومدم بیرون مطب چون هوای مطب بسیار بد وشلوغ بود با یکی دوتا از

 

خانمها ایستاده بودیم که یه خانمی میان سال خودشو به مارسوند درحالی

 

که نفسش بند اومده بود به دخترش که کنارما ایستاده بود گفت من حالم بده

 

می خوام برم ولی نمی دونم کجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟شمابرو خودت به بچه ت برس

 

من نمی تونم بیام پیشت گفت چیه مگه چی شده شروع کرد به تعریف کردن

 

منم گوش می دادم می گفت دختر همسایه مون  18 سال پیش بودکه ازدواج

 

کرده بود شهر گناوه زندگی می کرد، ولی بچه دار نمیشد از بس دلش بچه

 

می خواست رفته کشت دادبعد 18 سال خدایه بچه تو دلش گذاشت حالا

 

موقع زایمان سزرین کرده بچه دنیا اومده ولی خودش نیست مرده گفتم

 

ایییییییییییی خدااااااا کیه اسمش چیهسوال گفت زهرا گفتم کدوم زهرا گفت

 

زهرا احمدی خدایا انگار یکی قلبمو فشار داد باورم نشدتعجب اون همون زهرای

 

خودمونه فامیلامون ، همکار خواهرم اون یه معلم بود چقدر مهربون و خوش

 

زبون بود حالا نیست ببین کارخدارا بازم باور نکردم گفتم اسم باباش چیه؟

 

وقتی مطمئن شدم بدنم سرد شد دستم شروع به لرزیدن کرد اون

 

خانمه هی می گفت و می گفت که  چقدر برای به دنیا اومدنش لحظه

 

شماری می کرد چقدر اتاقشو قشنگ چیده بود چقدر 9 ماه خوابید چقدر

 

همه سختیهارو تحمل کرد فقط به عشق بچه ش ولی حالا بچه هست

 

خودش نیست زود گوشی رو از کیفم بیرون اوردم به آبجی زهره زنگ زدم

 

اونم نمی دونست وقتی فهمید باورش نشد صداش می لرزید که

 

نه نه نه ........استرساسترساسترس بعد برا این که مطمئن بشیم زنگ زد به

 

یکی از فامیلهامون  دیدیم متآسفانه زهرا همون زهرای خوشگل ومهربون

 

خودمون هست که به خاطر بچه پرپر شدو رفت به آسمان گریهگریهگریه

 

امروز آخرین روز فاتحه بود وقتی خواهرها ومادرشو دیدم ودیدم که چه

 

می کنن برای ازدست دادن زهرای عزیز موهای بدنم سیخ شد ونمی تونستم

 

جلو اشکهایم رو بگیرمگریهگریه چرا که غیر منتظره بودتعجبتعجبوقتی از اتاق عمل

 

بیرون اورده بودنش بد نبود ولی از بد شانسی خونریزی شدید میشه که

 

دکترها نتونستن جلو خونریزی رو بگیرن وزهرای ما پرپرمیشه ودختر کوچولو با

 

اومدنش یه یادگاری میشه برای خانواده شوننی نی

 

خدا بهشون صبر بدهناراحت

اس ام اس مردن, اس ام اس تسلیت مرگ

 

انگار ملائک تو را میان بوسه هایی که برای خدا فرستادم دزدیدند. عطر برگ های

لیمو ، درخت توت ، کنار گارم زنگی و زیتون و میوه های کال درخت انبه باغ ها را

چه زود به فراموشی سپردی؟!

چگونه توانستی آن همه خاطره را در یک لحظه تمام کنی.

همه را می بینم اما جزء تو که خاطره ای شدی ماندگار برای قلب هایی که

منتظرت هستند. گناه آسمانی که تورا به آغوش کشید و باخود برد را هرگز

نخواهیم بخشید تو میان بودنت و یادت ، یادت را برایمان گذاشتی و بودنت را

افسانه ساختی زهرای عزیز. Flowers Animation _ dinamobomb


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (28)

مامان سینا
17 آذر 92 0:28
سلام عزیزم وبلاگ قشنگی دارین همینطور بچه ی نزی خدا حفظشون کنه خوشحال میشم به وبلاگ منم سر بزنید
مامان ناهید
پاسخ
ممنون عزیزم خوش آمدید چشم حتمآ میام
مامان سینا
17 آذر 92 0:29
با افتخار لینکتون کردم
مامان ناهید
پاسخ
شما هم با افتخار لینک شدید عزیزم خوشحالم که یه دوست خوب به دوستام اضافه شد
مامان ریحان
17 آذر 92 1:53
سلام خدا بیامرزتش چه غم انگیز خدا به خونواده اش صبر بده حال فاطمه ون چطوره بهتره ایشالا ؟ دستت درد نکنه نوش جونتون فک نکونوم بشه مواد غذایی فرستاد راهم که نزیک نی شما خوردین انگار مو خوردوم حتما اگه ایی سری بیام بوشهر سعادت داشتوم میام طرفتون روی گل بچه هاتو ببوس راستی چند سالتن؟ خوتم بچی آبپخشی ؟
مامان ناهید
پاسخ
سلام ممنون گلم خوشحال میشم اگه قابل بدونید بیاین پیشمون اره من خودم هم آبپخشیم
مامان یاسمن و محمد پارسا
17 آذر 92 4:24
وای خیلی ناراحت شدم بمیرم براش طفلک بچه
مامان ناهید
پاسخ
اره خیلی دردناکه
هدیه خداوند
17 آذر 92 8:56
وای که چقد سخته قربون دل مادرش
مامان ناهید
پاسخ
اره فکرش ادم رو دیونه می کنه
سمانه(مامان سروش)
17 آذر 92 15:52
خدا برای هیچ کس مرگ بی موقع نیاره...بمیرم برای اون بچه بی مادر....
مامان ناهید
پاسخ
الهی امین........خدا نکنه عزیزم تقدیرش این بود دیگه خدا هیچ بچه ای رو بی مادر نکنه
مامان ریحان
17 آذر 92 19:08
خصوصی
مامان لي لي
18 آذر 92 6:03
يه نصيحت دوستانه: نگاهي رو باور كن كه وقتي ازش دور شدي منتظرت بمونه درست مثل نگاه خودت كه منتظر من و اوايي موند........ دوستت دارم💓
مامان ناهید
پاسخ
چه نصیحت قشنگی ممنون گلم منم دوستت دارم
آیسان مامان ماهان
18 آذر 92 12:23
سلام ناهید جونم چقدر غم انگیز بووووووووود
مامان ناهید
پاسخ
سلام آیسان جونم اره این دیگه آخر دنیاست چی میشه کرد
آیسان مامان ماهان
18 آذر 92 12:24
خدا بیامرزتش،چقد ناراحت شدم
مامان ناهید
پاسخ
خدارحمت کنه رفتگونتونو بمیرم گلم که ناراحتت کردم
آیسان مامان ماهان
18 آذر 92 12:28
طفلی بچه ،چه سرنوشتی داره،خدا خودش به دادش برسه
مامان ناهید
پاسخ
اره بچه ای که هیچ وقت مادرش رو ندید ومادری که هیچ وقت نتونست بچه شو ببینه وتو آغوشش بگیره ولمسش کنه
مامان پارسا
18 آذر 92 13:15
خيلي ناراحت شدم خدا رحمتش كنه
مامان ناهید
پاسخ
خدا رحمت کنه رفتگان شماراممنون گلم
الهام مامان علیرضا
19 آذر 92 22:58
واقعا دردناک بود خداوند روحشون و قرین رحمت کنه خدا بچه اش و عاقبت به خیر کنه
مامان ناهید
پاسخ
ممنون گلم انشالله خدا هیچ مادر وفرزندی رو از هم جدا نکنه
خواهر فرناز
21 آذر 92 23:38
سلام مامان گلی تسلیت بهتون میگم واقعا خدا به خانواده اش صبر بده چه قدر سخته آدم تو همچین موقعیتایی قرار بگیره دعا میکنم خدا از ما امتحانای آسون بگیره ما طاقت امتحان سختا نداریم اصلا این قدر ناراحت شدم دلم گرفت موضوع اومدنم به وبتونا فراموش کردم آخه دیروزم تو دانشگاه یکی از دوستام را دیدم حال نداره رنگش زرده وزیر چشاش سیاه شده وچشای پف کرده به روش نیاوردم اما دوستاش گفتند مامانش بنده خدا فوت کرده اونم سر هیچی حالت تهوع داشته رفته دکتر دارویاشتباه تجویز کردن وایشون فوت شدن یاهمکار مامانم دیابت داشته رفته دکتر ایشونم سرم قندی بهشون وصل کردن فوت شد یعنی این دکترا هیچی دور از جون نمیفهمند؟نمیدونم چرا این قدر مرگا آسون شده خدا بهمون رحم کنه عزیزم شرمنده سرتا درد آوردم شما برای درمان اون نی نی که پوستش خشک بود نوشته بودی از درخت گز دارو تهیه میکنید واثرش خیلی خوبه میتوانید برام بپرسید دقیقتر چیه کجاست چه طوریه؟ اگه انجام بدین یه دنیا ممنون میشم خیلی برام جالب بود منم شنیده بودم زگیل را با سوزاندن دونه کاج خوب میکنند اما اینم جالبه خیلی کنجکاو شدم بدونم ممنونم بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
مامان ناهید
پاسخ
سلام عزیزم شما خوبید؟ ممنون انشالله هیچ وقت گرد ناراحتی بر چهره تون نشینه دنیا همینه دیگه ولی به گفتن شما مرگها آسون شدن ونمیشه به دکترهای این دوروزمونه اعتماد کرد من وقتی بچه هام مریض میشدن به دکتر اجازه نمی دادم آمپول تجویز کنه می دونی چرا چون خیلی هارو دیدم بر اثر همین آمپولها یا مردن ویا فلج شدن نمونش پسرِ پسر عموی بابام هست که الان نزدیک به 20 سالش هست مثل مرده متحرک افتاده گوشه خونه که مامانش به خاطر بچه ش شغل معلمی رو ولش کرد وچسبید به بچه وحالا داره از دیسک کمر رنج می بره اون بچه نه تنها خودش حیف شد بلکه اطرافیانش هم دارن می سوزن خدا مامان دوستت رو هم رحمت کنه اینجور اتفاقات خیلی شایع شدن همین زهرا هم دکتر یکی از رگهای رحمش رو زده بود اونقدر خون ازش رفته بود که پلاکت خونش یه 2 رسیده اونوقت 2 یعنی مرگ وبه این آسونی جوان مرگ شد عزیزم ببخشید دیر جواب دادم اخه بچه ها وهمسرم مریض بودن مخصوصآ همسرم مریضیش خیلی بد بود که من مجبور شدم چندروزی خونه بابام بمونم تا بچه ها بدتر مریض نشن عزیزم سوال کردم این درخت بیشتر تو منطقه گرم ویا کویری رویش داره برگهای خشن وسوزنی شکلی داره یه گلهای قرمز خشنی دارن که میگن ابشو میگیرن میزنن به پوست کسایی که صورت یا پوستشون بر اثر ناراحتی معده وکبد لک انداخته میگن خوب میشن واما خاکستر برگهاشو به پوست کسانی که خشک وقرمز وبعضی وقتها متورم میشه می زنن میگن تاثیر خوبی داره راستش من خودم استفاده نکردم ولی خواهرِ شوهر خواهرم از این جور داروهای گیاهی برا همه دردها استفاده می کنن میگم بیا حتمآ برید طب سنتی خیلی خوب جواب میده اولا می فهمن مزاجتون یا طبعتون چیه وطبق همین مزاج رژیم غذایی ودارو می نویسن من ازش چندتا شماره گرفتم که اگه تهران هستید بیاین باهاشون تماس بگیرید وحتمآ برید تعریفشو خیلی شنیدم اینم شماره تماسشون55639723-22988551--6-92741611 6437749-55613190 انشالله تونسته باشم کمکی کنم اگه بازم سوالی داشتید در خدمتم
آیسان مامان ماهان
24 آذر 92 11:07
سلام ناهید جونم خوبی عزیزم،گل پسری،دختر خانمت خوبن
مامان ناهید
پاسخ
سلام آیسان جون ممنون عزیزم بالاخره از سفر برگشتید خوش گذشت؟ چقدر خوشحال شدم عزیزم بچه ها هنوز مریضن دوباره بردم دکتر اینبار همسری هم بد جوری مریض شدن من وبچه ها مجبور شدیم چندروزی بریم مهمان بابام بشیم تا همسری بهتر بشن البته ایشون مجبورمون کردن بریم می گفت تا بچه ها باز یه ویروس جدید نگیرن خیلی خسته امفدات بشم که به فکر ما بودید
آیسان مامان ماهان
24 آذر 92 11:07
چرا آپ نیستین عزیز دلم،،دلتنگتون شدیم حسابی
مامان ناهید
پاسخ
ایسان جون نبودیم از دست ویروسهای جدید فرار کردیم ولی مثل بختک افتاده به جونمون دست بر دار نیست
آیسان مامان ماهان
24 آذر 92 11:08
قربونش بشم فاطمه این عکسش که میگه بریم بالا؟چقدر نااااااااااازه
مامان ناهید
پاسخ
راستییییییی؟ممنون عزیزم چقدر چشمات خوشگل میبینه
مامان ریحان
24 آذر 92 11:23
سلام خوبی خوشید چه خبرا ؟ هنوزم پس لرزه دارین ؟ ایشالا که آرامش برگشته به خونه و خونواده تون خصوصی
مامان ناهید
پاسخ
سلام عزیزم ببخشید دیر جواب میدم اخه بچه ها مریض بودن نمی تونستم بیام نت یه چندروزی هم نبودم به خاطر همون بیماریِ بچه هاممنون عزیزم که احوال پرسمون بودید چشم الان میام
مامان امیرعلی
25 آذر 92 16:04
سلام گلم خوبید؟ کم پیدایید؟
مامان ناهید
پاسخ
سلام گلم ممنون براتون کامنت گذاشتم بسیییییییییییییییار گرفتاراین بیماری لعنتی
مامان امیرعلی
25 آذر 92 16:06
مامان امیرعلی
25 آذر 92 16:08
گلم تو نی نی گپ هستم اما نمیدونم چرا میزنم شروع چت اما 5 دقیقه ای هست در حاله بارگزاریه
مامان ناهید
پاسخ
اره منم نمی دونم چرا نی نی گپ بهم ریخته مدتی میشه
خواهر فرناز
25 آذر 92 18:16
ممنون از پاسخ گویی تون نه برای کار تحقیقاتی میخواستم روش ازمایش انجام بدم الان بچه هاتون بهترن؟ ما اصفهانیم
مامان ناهید
پاسخ
فداتون بشم چه خوب پس دانشجویید من در خدمتم اینجا خیلی چیزهای دیگه منظورم همون گیاهان هست که برای بیماری خوبن ومداوا میکنه
مامان ریحان
25 آذر 92 19:51
سلام ایی دومین بارن که سیت کامنت میلوم نمی فهموم سیچه کد نادرست زدوم بچه ها چطورن خو شدن ایشالا در مورد خون گرمی هم باهات موافق هسوم در کل جنوبی ها بهتر از بالاسونی ها هسن ینی هیشکییییییییییییی مثه خومون نمیشت در مورد برفم والا تا وقتی می باره خشن یکی دو روز که میگذره و برفا به یخ تبدیل میشه خیلی نخش میشه مخصوصا که هوا هم بعدش خیلیییییییی سرد میشه و راه رفتن رو برف سرسره بازارین امرو نزدیک بید سر بخوروم رفتیم سر خاک مادرشوهروم تا حالا قبرسون برفی ندیده بیدوم که امرو دیدم اگه پوتین بروم نبید تا زانو زیر برف بیدوم و پایین پالتوم که همش برفا جارو میکرد در آخر هم مرسی از هدیه ی مجازیت
مامان ناهید
پاسخ
فدای شما عزیزم پ شما از برف شکایت دارین وما دلمون لک زده تو برف قدمی ورداریم ای دنیااااااااا ایشالله همه چی وقف مرداتون واوه عزیزم قابل شمان نداشت ریحانه جونو ماچ آبدار بکن
آیسان مامان ماهان
26 آذر 92 8:40
سلام ناهیدم،وای بلا به دور،ایشالله این مریضی و ویروس از تن و خونتون بره و دیگه برنگرده..چقد سختی کشیدی فدات شم این مدت..ایشالله آقای همسریتونم خوب خوب میشن،برمیگردین سر خونه و زندگی و صفای خونواده
مامان ناهید
پاسخ
سلام عزیزم ممنون از همدلیتون فدات بشم ببین ما همسری رو بیرون کردیم وبرگشتیم سر خونه زندگی دیگه خواب وبیماری واستراحت بسه دیگه موافقید الهی فداش بشم چه مظلومانه راهشو گرفت ورفت ولی باور نکن یواشکی میگم خودش رفت اعصاب معصاب سروصدای بچه رو نداره
آیسان مامان ماهان
26 آذر 92 8:54
واقعنااااااااا،ناهیدم همه تعریف تمجیدای پدر و پسر،ازم بجا بوداااااااااا،اون آخرش شیطون رفت تو جلدشونواقعنااااااااا،ناهیدم همه تعریف تجیدا بجا بود،اون آخرش شیطون رفت تو جلدشون
مامان ناهید
پاسخ
پس چیکه راست بود مگه غیر از اینه عزیزم خانمی مثل شما که دیگه پیدا نمی کنن شیطون هم به این نتیجه رسیده دیــــــــــــــــگه
آیسان مامان ماهان
26 آذر 92 9:08
منم میخوام بزرگ شدم فرمانده بشم،نظرت چیــــــــــــــه؟؟؟؟؟
مامان ناهید
پاسخ
عزیزم این چه حرفیهشمابزرگید سرورمایید شما فرمانده لشکرید دیگه دستتون بازه ولی حواستون جمع باشه
خواهر فرناز
26 آذر 92 20:08
ممنون از راهنمایتون حتما مزاحمتون میشم
مامان ناهید
پاسخ
خواهش می کنم عزیزم در خدمتیم
خاله نرگس
1 دی 92 14:46
خیلی ناراحت شدم. انشاله غم آخرتون باشه
مامان ناهید
پاسخ
ممنون گلم انشالله هیچ کس داغ نبینه