آقای پدر عذاب وجدان می گیردکه............
پدری که بعداز 22روز دوری از خونه وزن وفرزند وحالا مرخصیش رسیده وبا عشق راهی شهرشون میشه وباور نمی کنه کی برسه وفرزندان را در اغوش بگیره وحالا این پدرعاشق به ارزویش می رسه وبعداز کمی استراحت اکنون احساس مسئولیت می کنه و به کارهای نیمه تمام خونش میرسه یه راست میره تو حیاط خلوت واونوقته که مادر خونه صدای گمبه گمبی می شنود ودرمی یابد که صدای شکستن دیوار است برای لوله کشی مادر خونه در حالی که در آشپزخانه مشغول نظافت بود با صدای گریه دختر بچه 3ساله وپدر سرگردون مواجه میشه وقتی می پرسه چی شده با صورت کبود شده دخترش دنیا روسرش خراب میشه وپدردر حالی که خودراسرزنش می کردبا دستپاچکی یخ روی قسمت کبود ...
نویسنده :
مامان ناهید
15:17